تصنیف همایون از آلبوم آرزوی فردا با اجرای زنده یاد مازیار
آن مرغک سر گشته،که پرپر زد و گم شد
در ظلمت چشمان سیاهت،مرغ دل دیوانه من بود
آن قصه دیوانه زنجیر به گردن
کز شهر گریزان شد وبا قافله ها رفت
یک گوشه از افسانه من بود
آن خون سیاوش، که گیاهی شد و رویید
با داغ دل لاله صحرا یک قطره ز پیمانه من بود
آن ناله جانسوز، که پیچید بر افلاک
با شیون هر مرغ شباهنگ، از این دل دیوانه من بود
گر شهر مرا راند، که مجنون وفایم
سر گشته تو، عاشق بی رنگ و ریایم
چون رفت دگر این دل دیوانه ز دستم
زنجیر بیارید و ببندید به پایم
آن مرغک سر گشته،که پرپر زد و گم شد
در ظلمت چشمان سیاهت،مرغ دل دیوانه من بود
آن قصه دیوانه زنجیر به گردن
کز شهر گریزان شد وبا قافله ها رفت
یک گوشه از افسانه من بود
آن خون سیاوش، که گیاهی شد و رویید
با داغ دل لاله صحرا یک قطره ز پیمانه من بود
آن ناله جانسوز، که پیچید بر افلاک
با شیون هر مرغ شباهنگ، از این دل دیوانه من بود
گر شهر مرا راند، که مجنون وفایم
سر گشته تو، عاشق بی رنگ و ریایم
چون رفت دگر این دل دیوانه ز دستم
زنجیر بیارید و ببندید به پایم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
6:40
کاربر مهمان
کاربر مهمان