ساز و آوازی در دستگاه سه گاه با صدای ناصر مسعودی و سه تار احمد عبادی
دل را ببین، دل را ببین
در کوی جانان آمده
سر واژگون، تن غرق خون
افتان و خیزان آمده
خواهد که جان پیشش رود
جانان در آغوشش دود
گل دیدش و در خنده شد
بلبل از او شرمنده شد
طوطی به نطقش بنده شد
دل نیست این، جان آمده
دل نیست این، دیوانه است
دیوانۀ جانانه است
پردرد و پرافسانه است
از بهر درمان آمده
دل را ببین، دل را ببین
در کوی جانان آمده
سر واژگون، تن غرق خون
افتان و خیزان آمده
خواهد که جان پیشش رود
جانان در آغوشش دود
گل دیدش و در خنده شد
بلبل از او شرمنده شد
طوطی به نطقش بنده شد
دل نیست این، جان آمده
دل نیست این، دیوانه است
دیوانۀ جانانه است
پردرد و پرافسانه است
از بهر درمان آمده
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
12:21
کاربر مهمان
کاربر مهمان