display result search
منو

گلگشت

  • 8 قطعه
  • 6':25" مدت زمان
  • 11061 دریافت شده
موسیقی دستگاهی
نوازنده ی سنتور : پشنگ کامکار
نوازنده ی نی : جمشید عندلیبی
نوازنده ی تار : جمال سماواتی
نوازنده ی کمانچه : اردشیر کامکار

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 17:21
    ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست شمشاد خرامان كن تا باغ بیارایی دایم گل این بستان شاداب نمی‌ ماند دریاب ضعیفان را در وقت توانایی ای درد توام درمان در بستر ناكامی وی یاد توام مونس در گوشه ی تنهایی در دایره ی قسمت ما نقطه ی پرگاریم لطف آن چه تو اندیشی حكم آن چه تو فرمایی زین دایره ی مینا خونین جگرم می ده تا حل كنم این مشكل در ساغر مینایی حافظ
  • 4:54
    چندان كه گفتم غم با طبیبان درمان نكردند مسكین غریبان آن گل كه هر دم در دست بادی ست گو شرم بادش از عندلیبان یا رب امان ده تا بازبیند چشم محبان روی حبیبان درج محبت بر مهر خود نیست یا رب مبادا كام رقیبان حافظ نگشتی شیدای گیتی گر می‌شنیدی پند ادیبان حافظ
  • 6:52
    مرا خود با تو چیزی در میان هست و گر نه روی زیبا در جهان هست وجودی دارم از مهرت گدازان وجودم رفت و مهرت هم چنان هست اگر پیشم نشینی دل نشانی و گر غایب شوی در دل نشان هست به گفتن راست ناید شرح حسنت ولیكن گفت خواهم تا زبان هست دانم قامتست آن یا قیامت كه می‌ گوید چنین سرو روان هست ندانم قامتست آن یا قیامت كه می‌ گوید چنین سرو روان هست سعدی
  • 3:29
  • 7:27
    مشنو ای دوست كه غیر از تو مرا یاری هست یا شب و روز به جز فكر توام كاری هست به كمند سر زلفت نه من افتادم و بس كه به هر حلقه موییت گرفتاری هست من چه در پای تو ریزم كه پسند تو بود جان و سر را نتوان گفت كه مقداری هست ( عشق سعدی نه حدیثی ست كه پنهان ماند داستانی ست كه بر هر سر بازاری هست ) گر بگویم كه مرا با تو سر و كاری نیست در و دیوار گواهی بدهد كاری هست سعدی
  • 7:57
    الا ای آهوی وحشی كجایی مرا با توست چندین آشنایی دو تنها و دو سرگردان دو بی كس دد و دامت كمین از پیش و از پس بیا تا حال یكدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم كه می‌ بینم كه این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خَش كه خواهد شد بگویید ای رفیقان رفیق بی كسان یار غریبان مگر خضر مبارك پی درآید ز یمن همتش كاری گشاید حافظ
  • 5:17
    كه خواهد شد بگویید ای رفیقان رفیق بی كسان یار غریبان مگر خضر مبارك پی درآید ز یمن همتش كاری گشاید بیا وز نكهت این طیب امید مشام جان معطر ساز جاوید حافظ
  • 6:25
    آهنگساز : محمدعلی امیرجاهد شاعر : لبخنده ی گل در سبزه زاران گوید مخور غم ، آید بهاران آه این طبیعت بود كتاب زندگانی این باغ و صحرا دهد ز عمر ما نشانی صبح ای بهاران بود نامش جوانی مستی و هشیاری یا خواب و بیداری چون روز و شب طی می شود تا خود چه پنداری گر خواهی كه شیرین بگذرانی در راه هنر رو تا توانی همواره گردد بهارت جاودانی كه با هنر جهان شود دل افروز هنر هنر هنر هنر بیاموز چراغ هر كار دگر بود شبی تا به سحر همیشه تابنده بود چراغ تابان هنر چون در گشاید باد خزانی تازد به بستان آن سان كه دانی یك گل نماند در سبزه زاران پیری در آید با ناتوانی گر خواهی كه شیرین بگذرانی در راه هنر رو تا توانی همواره گردد بهارت جاودانی

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی