اجرای محمد علی قدمی و سهیل ایوانی، 13/11/1367
آنان که حلق تشنه به خنجر سپردهاند
آب حیات از لب شمشیر خوردهاند
تا در بهار بارش خون بارور شود
نخلی نشاندهاند و به یاران سپردهاند
بار امانتی که فلک بر نتافتش
بر دوش جان نهاده، در این راه بردهاند
این بیشمار لالهرخان در هوای بار
تا روز وصل ثانیهها را شمردهاند
هر چند شاخههای ز طوفان شکستهاند
هرچند شعلههای به ظاهر فسردهاند
روزی خوران سفرۀ عشقاند تا ابد
ای زندگان خاک! مگویید مردهاند
آنان که حلق تشنه به خنجر سپردهاند
آب حیات از لب شمشیر خوردهاند
تا در بهار بارش خون بارور شود
نخلی نشاندهاند و به یاران سپردهاند
بار امانتی که فلک بر نتافتش
بر دوش جان نهاده، در این راه بردهاند
این بیشمار لالهرخان در هوای بار
تا روز وصل ثانیهها را شمردهاند
هر چند شاخههای ز طوفان شکستهاند
هرچند شعلههای به ظاهر فسردهاند
روزی خوران سفرۀ عشقاند تا ابد
ای زندگان خاک! مگویید مردهاند
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
12:08
کاربر مهمان