آلبومی به آهنگسازی احمد علی راغب و خوانندگی سینا سرلک
احمدعلی راغب: آهنگساز ، نوازنده و نویسندۀ ایرانی (زادهٔ 12 اردیبهشت 1323، بندر انزلی) است.
سینا سرلک (آبان 1361، الیگودرز)، خوانندهٔ موسیقی ایرانی است.وی مدتی خوانندهٔ ارکستر موسیقی ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی بود. علاوه بر آن زمانی که نادر مشایخی به عنوان رهبر در ارکستر سمفونیک تهران فعالیت داشت؛ با این ارکستر همکاری میکرد. وی همچنین در ارکستر پایور نیز فعالیت داشت.علاوه بر آن او با ارکستر ملل به سرپرستی پیمان سلطانی همکاری داشته است.
احمدعلی راغب: آهنگساز ، نوازنده و نویسندۀ ایرانی (زادهٔ 12 اردیبهشت 1323، بندر انزلی) است.
سینا سرلک (آبان 1361، الیگودرز)، خوانندهٔ موسیقی ایرانی است.وی مدتی خوانندهٔ ارکستر موسیقی ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی بود. علاوه بر آن زمانی که نادر مشایخی به عنوان رهبر در ارکستر سمفونیک تهران فعالیت داشت؛ با این ارکستر همکاری میکرد. وی همچنین در ارکستر پایور نیز فعالیت داشت.علاوه بر آن او با ارکستر ملل به سرپرستی پیمان سلطانی همکاری داشته است.
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
8:29در آواز شوشتری در محمل عشق لیلی نشسته سامان مجنون بر باد رفته از بیستون آه آوا نیامد در خواب شیرین فرهاد رفته آن خواب رنگین آن عشق دیرین وای دل من از یاد رفته آن صید زخمی در دام مرده در خود شكسته صیاد رفته ما در كمند عشق و مستی شاد و غمگین در عشق و مستی قصه ای تلخ است و شیرین باید گذر كرد از هر راهی از هر منزل آنجا كه بینی جان بر سر جان دل برسر دل دل مست مست از پیمانه ی عشق در دام هستی دیوانه ی عشق در خاطر من خواب و خیالی خواب و خیالی افسانه ی عشق جان عاشق چون مرغ وحشی افتاده در دام از دانه ی عشق مشفق كاشانی
-
8:39شوشتری بی كلام
-
6:44در آواز دشتی ای خوشا خروشیدن، جاودانه جوشیدن همچو رود ناآرام زین كرانه كوچیدن ای خوشا ز خود رفتن مست خلسه ای خونین سرخوش از سمای سرخ، عارفانه رقصیدن چون سوار زخماگین، با تنی به تیر آذین ای خوشا ز روی زین در میانه غلتیدن معنی شكوفایی است، ترجمان والایی است قیصر امین پور
-
6:42دشتی بی كلام
-
4:54دستگاه چهارگاه دل سرگشته سودای تو دارد سر شوریده در پای تو دارد چو هستی نقشبند شور و مستی درون پرده آوای تو دارد به هر بندی چو نی در بی نوایی نوای عشق در نای تو دارد فكنده صدهزار آواز گلشن هزار آواز چو غوغای تو دارد غبار آلوده كوی محبت صفا ز آیینه رای تو دارد حباب ورطه بی خانمانی هوای شوق دریای تو دارد نبیند نقش خود در پرده جان كه این آیینه سیمای تو دارد بدین شوریدگی آشفته حالی چو مشفق سر به صحرای تو دارد مثل غنچه خندیدن، چون جوانه روییدن راز هر چه پرواز است: آستین برافشاندن رمز هر چه اعجاز است: آستانه بوسیدن مثل زندگی سهل است، چشم بستن و خفتن مثل مرگ دشوار است، آن یگانه را دیدن در هوای او ای دل، شد ترا همین حاصل مثل چشم باریدن، مثل شانه لرزیدن مشفق كاشانی
-
5:02چهارگاه بی كلام
-
6:047 دستگاه شور , تك درختی در كویرم سایه بان هر مسافر برگ و باری تازه دارم سرپناه مرد عابر در سكوت گرم صحرا بی كس و بی همزبانم از دم خورشید سوزان شعله میریزد به جانم هر زمان طوفانی از شن تاخته بر آشیانم تشنه ام اما نبرده تشنگی تاب و توانم گر ببارد گاهگاهی بر سرم باران نم نم میشود باز از طراوت برگهایم سبز و خرم در شبی مرغی مهاجر همدم من تا سحر شد روز دیگر پر كشید و زآشیانم در سفر شد كس نمی پرسد در اینجا قصه ی تنها یی من همصدا رودی نگردد با دل دریایی من مشفق كاشانی
-
6:018 شور بی كلام
-
5:299 بیات اصفهان, هوای صبح بهاران پر از طراوت باران شكفته داغ شقایق به یاد لاله تباران شمیم خاك معطر نسیم خاطره پرور صدای جاری باران سكوت كاج و صنوبر ببین كه شاپرك آنجا میان باغ تماشا چو یك تبسم زیبا نشسته بر لب گلها درخت آیت سرسبزی و شكوه و نجابت گشوده دست نیایش به آسمان اجابت پرنده خانه به خانه ترانه ساز وغزلخوان شكوفه شاخه به شاخه گشوده چشم به باران اسماعیل امینی
-
5:33بیات اصفهان بی كلام
-
7:50ماهور, غروبا كه سایه ها قصه ها گلایه ها سر راهمون میشینن مارو تنها نمیبینن ماكه با هم جور جوریم واسه هم سنگ صبوریم ماكه با هم صاف و ساده سر یك سفره میشینیم مهربونی و صفا را تو ی این سفره میبینیم دستامون پر از امیده بوی نون تازه میده هرجا هستیم هر چی داریم سر این سفره میاریم هرجای دنیا كه باشیم آدمای این دیاریم آی زمونه آی زمونه قصه هاتو كی میدونه اون دلی كه مهربونه بی ریا و بی نشونه آی زمونه آی زمونه قصه هاتو كی میدونه تو هوای پاك خونه دلامون با هم میمونه هرجای دنیا كه باشیم خاك ایران خونمونه اسماعیل امینی
-
7:44ماهور بی كلام
کاربر مهمان