بازخوانی تصنیف گل و گلستان با آهنگسازی مجید وفادار
گل رفت و گلستان ویران شد
در سینه ام از غم طوفان شد
داد از جور زمان
باز سرد و غم افزا شد شب ها
زد مهر خموشی بر لب ها
مرغ از بیم خزان
این فصل محنت زا
پنداری آتش ها
به گل و به گلستان زد
شد ویران بستان ها
دست غم پیکان ها
به نشانه دل و جان زد
ای بلبل خاموشی
بی رخ گل ها
خاموش است نغمه و آوا می سوزی
چون من شیدا آتش پنهان بر دل و جان داری
چون آید باز از ره پیک بهاران گل خندد بر رخ یاران شادان کن
دل به امیدی بهر چه بیم از جور خزان داری
اگر خزان دارد دنیا، بیا که دل خرم سازیم بیاد فروردینش
دلی که می سوزد زین غم
دهیم از این پس ای بلبل به یاد گل تسکینش
روزی که خزان گردد طی
شادی به تو می بخشد گل با
خنده ی شیرینش
گل رفت و گلستان ویران شد
در سینه ام از غم طوفان شد
داد از جور زمان
باز سرد و غم افزا شد شب ها
زد مهر خموشی بر لب ها
مرغ از بیم خزان
این فصل محنت زا
پنداری آتش ها
به گل و به گلستان زد
شد ویران بستان ها
دست غم پیکان ها
به نشانه دل و جان زد
ای بلبل خاموشی
بی رخ گل ها
خاموش است نغمه و آوا می سوزی
چون من شیدا آتش پنهان بر دل و جان داری
چون آید باز از ره پیک بهاران گل خندد بر رخ یاران شادان کن
دل به امیدی بهر چه بیم از جور خزان داری
اگر خزان دارد دنیا، بیا که دل خرم سازیم بیاد فروردینش
دلی که می سوزد زین غم
دهیم از این پس ای بلبل به یاد گل تسکینش
روزی که خزان گردد طی
شادی به تو می بخشد گل با
خنده ی شیرینش
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:47
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان