display result search
منو

علی اكبر شیدا

  • 26 قطعه صوتی
  • 02 پلی لیست
  • 26 پادکست

زندگی نامه

«علی اکبر شیدا» در سال 1259 هجری قمری در شیراز به دنیا آمد. شیدا فردی درویش و وارسته، فروتن و باصفا بود؛ نه تنها در تصنیف خوانی مهارت داشت، بلکه به سه‌تار نیز آشنایی داشت.
«علی اکبر شیدا» در دوران پادشاهی محمدشاه قاجار متولد شد. یک ساله بود که غائله «سید علی‌محمد باب» در شیراز بالا گرفت. پنج سالش بود که محمدشاه درگذشت و ناصرالدین شاه به سلطنت رسید. وقتی نه سال داشت، امیرکبیر به قتل رسید.
شیدا در سال‌های اوج جنبش ادبی موسوم به «بازگشت» رشد کرد. جنبش ادبی بازگشت که برای یک قرن بر شعر دوره قاجار مسلط بود، سازمان‌دهی خود را مدیون شکل‌گیری انجمن ادبی نشاط بود که در دوره فتحعلی شاه قاجار به همت «میرزا عبدالوهاب نشاط»؛ شاعر سرشناس، بنیان گذاشته شد. تا سال‌ها بعد و در دورانی که شیدا تصنیف می‌سرود، این انجمن در اصفهان شاعران بزرگی را پرورش می‌داد و به دربار می‌فرستاد.
شیدا مدت‌ها کاتب و منشی دستگاه حکومتی فارس بود. فتحعلی خان صاحب دیوان؛ حاکم فارس، به او توجه خاصی داشت. شیدا با او به تهران رفت و ساکن تهران شد. در تهران نیز مورد توجه اتابک و شعاع السلطنه و حاجب الدوله و بعضی دیگر قرار گرفت.
وی به حاج میرزا حسن صفی علیشاه، از شیوخ سلسله نعمت اللهی، ارادت داشت و به «مسرور علی» ملقب گردید. در وصف پیرش، صفی علیشاه، چنین سرود:
ای نفس قدس تو احیای من / چون تویی امروز مسیحای من

علاقه و اعتقادش به خانقاه و طریقت درویشی به حدی بود که تصنیفی در مایه ی سه گاه به نام «مولود نبی» ساخت که یکی از بهترین آثار هنری او به شمار می رود.
علی‌اکبر شیدا، صاحب مشهورترین آثار موسیقی ایرانی ‌است. تصنیف‌ها، اشعار و آهنگ‌های عاشقانه او بخش موثری از خاطرات نسل‌های ایرانی از دهه 1320 به بعد است که در رادیو ایران بنا گذاشته شد.
عارف قزوینی، او را بر خود مقدم می‌دانست و از او به نیکی یاد کرده است. شیدا مردی درویش،وارسته و فروتن بود. نه تنها در تصنیف خوانی مهارت داشت، بلکه به سه تار نیز آشنایی داشت.
شعر شیدا:
شعر شیدا اگرچه در بهره‌گیری از شاعران سبک عراقی نظیر سعدی و حافظ، تحت تأثیر جنبش بازگشت است، اما ظرفیت‌های تصنیف ‌سازی به او این امکان را داده‌ است که خود را در سرودن شعر از قید و بندهای آزاردهنده شعر کلاسیک و جزم‌اندیشی جنبش بازگشت برهاند و به نوعی آزادی در کلام دست یابد. از این نظر، اشعار او در این دوران به شعر کسانی مانند یغما و نسیم شمال نزدیک است که استفاده از واژگان عامیانه و طنز عامیانه را وسیله‌ای برای آزادسازی شعر خود قرار داده بودند. آزادی کلام شیدا در بیان حالات روانی خود به حدی است که شاید در شعر فارسی معاصر، تا پس از شعر آزاد نیما، کمتر بتوان نظیر آن را یافت.
رواج ساز سه تار:
در سال‌های زندگی شیدا، زندگی حرفه‌ای موسیقی در دست گروه‌های نوازنده یهودی بود که برپا ساختن بساط طرب را در مجالس برعهده داشتند. اما در کنار این جریان، رواج یافتن سه‌‌تار به منزله ساز آهنگ‌سازان و ساز تنهایی درویشان، جریان موسیقی دیگری را در کنار گروه‌های نوازنده مرسوم و نوازندگان ترانه‌های محلی به تدریج شکل می‌داد. در سال‌هایی که شیدا سه‌تار می‌نواخت، تنها هفتاد سال از رواج این ساز به شکل کنونی آن در ایران می‌گذشت.
شیدا، که به دنبال پدرش در سلک فقرا درآمده بود، در سال‌هایی آهنگ و تصنیف می‌ساخت که بهره‌گیری از سه ‌تار در میان هم‌سلکان او رواج یافته بود و او با بهره‌گیری از این دستاوردها، فضای تصنیف را دگرگون ساخت. او هم مضامین تصنیف‌ها را از روایت‌های تاریخی و رخدادهای شایع در بین مردم خارج کرد و هم آن را به آهنگ و موسیقی متکی بر ردیف‌ها نزدیک‌تر ساخت. در واقع او بازگشتی است به نسلی از موسیقی‌دانان ایرانی که هم شاعر بودند، هم نوازنده و هم آهنگساز؛ تجربه‌ای که پیش از او در وصال شیرازی دیده می شود.

شیدا، پیش‌گام دوره معاصر موسیقی ایرانی:
اگر بتوانیم دوره‌ای را به عنوان دوره معاصر موسیقی ایرانی بدانیم، بی‌گمان علی اکبر شیدا یکی از پیش‌گامان چنین دورانی است. «روح الله خالقی» که شاید بتوان او را بنیان‌گذار تدوین تاریخ موسیقی ایران دانست، در مقدمه کتاب خود «سرگذشت موسیقی ایران»، انقلاب مشروطیت را نشان تاریخی آغاز دوره معاصر می‌داند. اما در مطالعه خود عملاً تبارشناسی موسیقی‌دانان و نوازندگان دوره احیا را از دوره فتحعلی شاه قاجار (1212تا 1250 هجری قمری) دنبال می‌کند. مبنای تبارشناسی خالقی نوازندگان دربار تازه شکل گرفته قاجار هستند. او نخستین گروه‌های موسیقی ایران را دو گروه «زهره» و «مینا» می‌داند که گروه‌های رقیب در دربار محمدشاه قاجار هستند. زهره و مینا، بی‌واسطه زیر نظر یک ارمنی اصفهانی و یک یهودی شیرازی، موسیقی را فراگرفتند. شیدا در چنین پس زمینه‌ای از تاریخ موسیقی فعالیت می‌کرد، اما به دربار راه پیدا نکرد و در گمنامی به کار موسیقی با همان گروه‌های موسیقی شناخته شده، جدای از محافل نزدیک به حکومت، ادامه داد و اطلاعات زیادی از او به دست تدوین‌گر نخستین اثر تدوین شده تاریخ موسیقی ایران نرسید.
او نخستین کسی بود که به دور از دربار به موسیقی و ترانه سازی پرداخت و مضامین سیاسی و اجتماعی را در اشعار خود جای داد.

شیدا، بنیان‌گذار موسیقی امروز ایران:
در این دوران می‌توانیم به طور مشخص از دو تن نام ببریم که به‌سبب تأثیر ماندگار خود در زمره بنیان‌گذاران موسیقی امروز ایران به حساب می‌آیند. یکی میرزا عبدالله است که واسطه انتقال مدون ردیف‌های موسیقی دستگاهی ایران بود و دیگری شیدا که نخستین تصنیف‌ساز شناخته شده موسیقی ایرانی است.
به تعبیر یحیی آرین پور، شاید بتوان تصنیف را کهن‌ترین نوع شعر پارسی دانست که شباهت آن به انواع امروزی تصنیف بیانگر پیوستگی سیر تصنیف سرایی در میان عامه مردم ایران است. حافظ و عبدالقادر مراغه‌ای از تعبیر «قول و غزل» در بیان تصنیف استفاده می‌کردند و عبدالقادر مراغه‌ای از خوانندگان آن با عنوان «متغزلان عجم» یاد می‌کرد. بنابراین واژه تصنیف را باید نامی جدید برای ترانه‌های قدیمی مردم ایران دانست که اساس آن بر نظم هجابندی و تکرار برخی عبارت‌ها یا مصرع‌ها استوار است و شاعران بزرگ نیز از آن استفاده می‌کردند.
قدیمی‌ترین تصنیف در دوران نسبتاّ جدید که ثبت شده، ‌تصنیفی است که 60 سال پیش از تولد شیدا سروده شده بود. این تصنیف که در میان مردم جنوب ایران و فارس رواج داشته، یک روایت عامیانه از خیانت به شاهزاده زند، لطفعلی خان، است که با همه شجاعت راه به جایی نمی‌برد و حکومت را به آغامحمدخان قاجار واگذار می‌کند. تصنیفی هم در میان مردم فارس، زمانی که شیدا 33 ساله بوده، رواج داشته‌ که در شرح احضار فرهاد میرزا، حاکم سخت‌گیر فارس، به تهران است.
تا پیش از شیدا چیزی از سرایندگان تصنیف‌ها که احتمالاً به صورت بداهه‌ خوانی سروده می‌شد، نمی‌دانیم و تنها در تصنیف‌های مختلف نشانه‌های سروده‌ای از شاعری را می‌بینیم (نظیر نشانه‌های شعری که صبا در دعوت از لطفعلی خان زند سروده در تصنیف مربوط به او). در میان تصنیف‌های تقریباً هم‌زمان با شیدا و یا اندکی قبل از آن می‌توان از تصنیف «ای تیر غمت را دل عشاق نشانه» نام برد که شعر آن از «خیالی بخارایی» است.
همچنین «خسرو خوبان» با شعری از عراقی، «بار فراق دوستان» با شعری از سعدی، «چهره به چهره» با شعری از قرةالعین و «تمنای وصال» با شعری از خیالی بخارایی و شیخ بهایی که از شناخته شده‌ترین نمونه این تصنیف‌ها هستند. چنان که در این ترانه‌ها دیده می‌شود، میان این ترانه‌ها که اکثراً در مجالس اهل طریقت خوانده می‌شد، با ترانه‌هایی که در کوچه و بازار شنیده می‌شد، تفاوت وجود دارد. همچنین در این ترانه‌ها شاعر، تصنیف‌ساز نیست و ساختار شعری آن با شکل تاریخی تصنیف‌های مردم‌پسند متفاوت است. می‌ماند تصنیف‌های مردم پسندی مانند «تو مگر ماه نکو رویانی» که شاعر شناخته شده‌ای ندارد.

شیدا، شاعر تصنیف ساز:
در این دوران تنها کسی را که به عنوان شاعر تصنیف ساز می‌شناسیم، شیداست. افزون بر آن تقریباً 22 تصنیف سروده شده از شیدا در اختیار داریم که از نظر مضامین، زبان شعری و نوع آهنگ‌ها، دارای مشخصات سبکی خاص شیدا هستند. استادانی نظیر رضوی سروستانی بر ویژگی‌های سبکی این نوع تصنیف‌ها تأکید بسیاری داشتند. مرور تاریخ و فضای شعر و موسیقی در دوران شیدا به ما کمک می‌کند تا موقعیت او را در احیای دوباره تصنیف ایرانی و زمینه‌های اثرپذیری و اثربخشی او درک کنیم. ویژگی شیدا آن بود که موسیقی هم‌سلکان خود را در محافل عارفانه محدود نساخت و آن را با حضور در موسیقی رایج مجالس عموم مردم که در سبک ضربی تصنیف‌های مردم‌پسند رایج بود، پیوند زد. او به تعبیر یحیی آرین پور به تصنیف، سر و صورتی داد.
به هرحال به نظر می‌رسد توجه جدی به شیدا و سهم او، از زمان آغاز کار رادیو ایران شروع می‌شود که به عنوان یک رسانه، با مخاطب گسترده نیازمند موسیقی، دلخواه همه مردم بوده ‌است. تصنیف‌هایی که شیدا ساخته بود و سبک کار او خیلی بهتر از سبک کار تصنیف‌خوانانی مانند «عبدالله خان دوامی» و «رضا قلی خان تجریشی» که به همراه درویش خان برنامه اجرا می‌کردند، با استقبال مردم روبه‌رو شد و درواقع استقبال مردم ایران بود که شیدا را دوباره به مرکز توجه در موسیقی معاصر کشاند. از این دوره به بعد با همت روح الله خالقی، جواد معروفی، بزرگ لشکری و پرویز یاحقی و با صدای خوانندگان مطرح، مجموعه‌ای از ترانه‌های ماندگار ایرانی براساس کارهای شیدا ساخته شد که یکی از مهم‌ترین گنجینه‌های موسیقی ایرانی محسوب می‌شود.
با وجود اهمیت و شهرت شیدا، به جز چند نقل قول از عارف و روح الله خالقی که در همه منابع تکرار می‌شوند، هیچ مطالعه مستقلی درباره شیدا انجام نگرفته است.
وی که هم به شیرازی مشهور بود و هم اصفهانی، در تهران و در سلک درویشان نعمت اللهی از دنیا رفت. پیوندش با انجمن اخوت و تصنیفی که با نام میلاد نبی در مجالس انجمن خوانده می‌شد و به شیدا منسوب است، تنها رد پایی است که از حضورش در عرصه‌های همگانی داریم؛ اگرچه تأثیر تصنیف‌هایش بر عارف قزوینی باعث شده تا نشانه‌های سبک او را در تصنیف‌های عارف و دیگر تصانیفی که در دوره مشروطیت سروده شده، آشکارا ببینیم.

در خم زلفت، دل شیدا شکست:
ژوکوفسکی که به جمع‌آوری تصنیف‌های ایرانی علاقه داشت، به تصنیفی به نام «سلی جانم» که هم ترانه‌ای عاشقانه‌ است و هم گریزی به اتفاقات تاریخی دربار دارد، اشاره کرده که در سال 1885 آن را در اصفهان و در سال 1899 آن را در تهران شنیده ‌است. نکته جالب اینجاست که ترجیع‌بند این تصنیف «در خم زلفت، دل شیدا شکست» است که تکرار می‌شود و نشان دهنده استفاده خوانندگان تصنیف از ترجیع بند مشهور شیداست (که البته در تصنیف‌های آن زمان امر رایجی بوده ‌است). توجه به تاریخ ثبت ترانه توسط ژوکوفسکی نشان می‌دهد که شیدا در 40 سالگی به آن درجه از نفوذ رسیده بود که در اصفهان برای مردم آشنا بود. تصنیف معروف «در خم زلفت» مربوط به دوران میان سالی و پیش از زندگی او در تهران است.
شیدا، علاوه بر فضیلت سرودن شعر و تصنیف، دارای خطی شیرین و قلمی زیبا بود. در خانقاه و خارج از آن به تعلیم خط مشغول بود و از این راه امرار معاش می کرد. علاوه بر آن، از علم موسیقی هم بهره کافی داشت و به وسیله ناخن و سیم با عالم باطن رازونیاز می‌کرد.
شیدا پنجاه و چهار ساله بود که ناصرالدین شاه به قتل رسید و مظفرالدین شاه به تخت نشست. هنگامی که شورش‌های منجر به جنبش مشروطیت بالا گرفت شصت و چهار سال داشت.
نکاتی دیگر درباره سال‌های پایانی عمرش وجود دارد که ما را به دلیل ناشناخته بودن زندگی وی و تاحدی بی‌توجهی به سهم او در تحول ترانه در موسیقی معاصر ایران، واقف می‌سازد.
اوصاف خالقی نشان می‌دهد که زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی برای نادیده گرفتن یا انتقاد از مسلک رندی شیدا وجود داشته و شاید همین دلیلی برای نادیده گرفتن حضور او در اسناد انجمن اخوت در زمان اداره کارهای موسیقی آن توسط درویش‌خان باشد. انتساب حداقل دو تصنیف که در انجمن اخوت خوانده می‌شد: یکی تصنیف «مولود نبی» و دیگری «بت چین» به شیدا – و البته به ظهیرالدوله - و همچنین و جود عکس معروفی از او که –به قول خالقی – در ایوان انجمن اخوت از او گرفته شده، نشان می‌دهد که او در انجمن، فعال بوده‌ است.
علی اکبر شیدا در سال 1324هجری قمری؛ هم‌زمان با امضای فرمان مشروطیت در تهران، درگذشت.
آثار :
از مهم‌ترین تصانیفش می‌توان به تصنیف دل شیدا، امشب شب مهتابه، ماه غلام رخ زیبای توست، کیه کیه در می‌زنه من دلم می‌لرزه، عقرب زلف کجت و ای مه من اشاره کرد.

تصنیفی از شیدا در دستگاه ماهور :

عشق تو آتش جانا زد بر دل من
بر باد غم داد آخر آب و گل من
روی تو چون دیده ی دل بهتر ز لیلی
شد بند زنجیر دام مجنون دل من
وصل تو مشکل مشکل جان دادن آسان
یا رب کن آسان آسان این مشکل من

عارف قزوینی درباره شیدا چنین نوشت: تا زمان من تصنیف‌ها در ایران برای دربار یا ببری خان گربه شاه یا زبان گناهکاری به گناهکاری سروده می شد. از بیست سال قبل مرحوم علی اکبر شیدا تغییراتی در تصنیف داد و اغلب تصنیفاتش دارای آهنگ‌های دل‌نشین بود.

اطلاعات تکمیلی

از این هنرمند

گالری تصاویر

صدای موسیقی