قطعاتی با اجرای محسن حسن زاده به صورت تک خوانی و بدون حضور ساز با مضمون شب های قدر و مناسب برای ماه رمضان
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:03گرفته ابر ماتم جان ما را حريم غم دل درد آشنا را مگر از بام هستي برگرفتن فروغ آفتاب هل اتي را مگر در دامن محراب كشتند امير مومنان ، شير خدا را درون آه شبگون كوفه از شب شد آن شب تا نبيند ماجرا را زمانه چشم دل بست تا ديد سري بشكافته از تيغ بيداد كزو شق القمر شد آشكارا قدر بر خويشتن پيچيد از درد پذيرا شد چو فرمان قضا را به سنگ كفر آن پيمان شكستند علي آيينه ي حق را شكستند مشفق كاشاني
-
3:36شرر در دامن ارض و سما ريخت چو در خاك سيه خون خدا ريخت بر آمد صيحه از صحراي اندوه كه ابر تيره طوفان بلا ريخت علي كز تيغ عدل آواي عزمش اساس فتنه را از هم بنا ريخت ز جام جان پاكش موج زد كوه به كام او چو زهر جانگزا ريخت غمي كز ماتمش در باغ جنت سرشك خون ز چشم انبيا ريخت علي كز ماتمش داغي جگر سوز به جان خسته ي خيرالنسا ريخت علي كز ماتم او مجتبي سوخت ز ديده خون شهيد كربلا ريخت مشفق كاشاني
-
3:42اي شرف عالم و آدم علي مفخر پيغمبر خاتم ، علي جلوه ي ذات احديت تويي در ازليت ابديت تويي مظهر لطف و كرم سرمدي ياور دين و حرم احمدي نيست به غير از تو نبي را قرين منتخب و منتصب و جانشين هركه به غير از تو ولي برگزيد در دل خود نور هدايت نديد راز خدا رمز وجودي علي ما همه نابود و تو بودي علي كيست به غير از تو مراد همه يا كه رسد جز تو به داد همه تا كه به عشق تو نفس مي كشيم كي به جهان منت كس مي كشيم هست مرا از تو تمنا علي تا كه شفاعت كني ام يا علي يا علي و يا علي و يا علي يا علي و يا علي و يا علي طوطي همداني
-
3:04نواي بلبل شوريده از بستان نمي آيد مناجات علي ديگر ز نخلستان نمي آيد مگر محراب و منبر شد به خون مرتضي رنگين كه ديگر صوت قرآني به گوش جان نمي آيد كجا شد حامي مستضعفان و يار محرومان كه ديگر رهبر ديدار مسكينان نمي آيد يتيمان حرم امشب همه گويند اي مادر چرا باباي ما ديگر سر پيمان نمي آيد بيا شال عزا بر گردنم بگذار اي مادر طبيب درد ما ديگر پي دردمان نمي آيد نمي دانم نمي دانم چرا از مسجد كوفه صداي دلنشين خواندن قرآن نمي آيد اميري فيروزكوهي
-
3:11ز نخلستان كوفه در دل شب رسد بر گوش جان بانگ حزيني خدا جويي خدا را با دل پاك بخواند با نواي آتشيني تو گويي عشق بازي ، پاك بازي كند با يار خود راز و نيازي بلي اين بنده ي افتاده در خاك مه تابنده ي كون و مكان است وصي مصطفي سلطان لولاك شه مردان ، امير مومنان است علي عالي اعلي ست نامش كه باشد جاودان فيض تمامش زند در آن دل شب حلقه بر در كند در خانه ي بيچارگان سر يتيمان را كشد چون جان در آغوش نسازد حال بيماران فراموش كرامت را به دست از بهر طفلان همي از نان و خرما لقمه گيرد علي جانم علي جانم علي جان علي جانم علي جانم علي جان طوطي همداني
-
3:28شب قدر اين عزيز روزگاران مبارك باد بر شب زنده داران همانا كز رخ جانانه مستند قدح نوشان صهباي الستند چو ني از پرده ي دل در نوايند ز خود بيگانه با يار آشنايند دمي بنگر به كوفه سوي محراب ببين دلداده اي را در تب و تاب ز شوق وصل جانان رفته از دست ميان موج خون افتاده سرمست ز پا افتاده اركان هدا بين به خون آغشته رخسار خدا بين علي گنجينه ي اسرار سرمد فروغ ايزد و جان محمد چو شد آزرده از تيغ مرادي سرود اين نغمه را با شور و شادي شب وصل است و طي شد نامه ي هجر سلام فيه مطلع الفجر سبك زين معبر خاكي گذر كرد به سوي مرز بي سويي سفر كرد علي را جز خدا كس خون بها نيست كه خون او به جز خون خدا نيست محمود شاهرخي
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه