تصنیف ارکسترال در فضای موسیقی دستگاهی
دور از رخ تو چنانم ای دوست
کز هستی خود به جانم ای دوست
صبر از همه نیکوان توانم
لیک از تو نمی توانم ای دوست
گفتی ز غمم دل تو چون است
دل پیش تو ، من چه دانم ای دوست
دامن مفشان ز من که خواهم
جان در قدمت فشانم ای دوست
خواهم که به روز وصل پیشت
غمنامه ی هجر خوانم ای دوست
پیش تو هنوز نارسیده ، در بند فتد زبانم ای دوست
دور از رخ تو چنانم ای دوست
کز هستی خود به جانم ای دوست
صبر از همه نیکوان توانم
لیک از تو نمی توانم ای دوست
گفتی ز غمم دل تو چون است
دل پیش تو ، من چه دانم ای دوست
دامن مفشان ز من که خواهم
جان در قدمت فشانم ای دوست
خواهم که به روز وصل پیشت
غمنامه ی هجر خوانم ای دوست
پیش تو هنوز نارسیده ، در بند فتد زبانم ای دوست
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه