تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
گر به قدر سر هر موی گناهی دارم
فارغم زان که چو عبد تو پناهی دارم
گرچه گمراهم و آوارگی ام زاد ره است
قدمی می کشم و شب و روز به راهی دارم
همه را چشم به سوی کرم و من به حجاز
جانب مغفرت از دور نگاهی دارم
جانب سوز جگر آه سرافروز من است
دعوی بی ثمرم نیست گواهی دارم
از دلم سوی تو باریک رهی در نظر است
وین دلیل است که گاهی به تو راهی دارم
ای جنون بی ادبی های مرا تکیه به توست
نیست پروای کسم چون تو پناهی دارم
گر به قدر سر هر موی گناهی دارم
فارغم زان که چو عبد تو پناهی دارم
گرچه گمراهم و آوارگی ام زاد ره است
قدمی می کشم و شب و روز به راهی دارم
همه را چشم به سوی کرم و من به حجاز
جانب مغفرت از دور نگاهی دارم
جانب سوز جگر آه سرافروز من است
دعوی بی ثمرم نیست گواهی دارم
از دلم سوی تو باریک رهی در نظر است
وین دلیل است که گاهی به تو راهی دارم
ای جنون بی ادبی های مرا تکیه به توست
نیست پروای کسم چون تو پناهی دارم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:26
-
3:25بي كلام تصنيف
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه