آلبوم در فضای موسیقی دستگاهی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
11:11اي دوست دلي يا دلبري يا جان و يا جانان نمي دانم همه هستي تويي في الجمله اين و آن نمي دانم بجز تو در همه عالم دگر دلبر نمي بينم بجز تو در همه گيتي دگر جانان نمي دانم بجز غوغاي عشق تو درون دل نمي يابم بجز سوداي وصل تو ميان جان نمي دانم دلم سرگشته مي دارد سر زلف پريشانت چه مي خواهد ازين مسكين سرگردان؟ نمي دانم چه آرم بر سر وصلت؟ كه دل لايق نمي افتد چه بازم در ره عشقت؟ كه جان شايان نمي دانم اگر مقصود تو جان است رخ بنما و جان بستان وگر قصد دگر داري، من اين و آن نمي دانم
-
6:56ز حال دل من تو بي خبري نسيمي و بر من نمي گذري كجا بگريزم كجا بروم بهار من از من تو بي خبري كجا كجا كجا گريزم چرا چرا چرا گريزم به دامن بلا گريزم بگو چه كنم نه روي آن كه تا بنمانم نه پاي آن كه تا گريزم بگو چه كنم ز حال دل من تو بي خبري نسيمي و بر من نمي گذري كجا بگريزم كجا بروم بهار من از من تو بي خبري شب از عشقت در تب و تابم چشم پرآبم سوي من نظري به ناز نگاهت دو چشم سياهت به روي چو ماهت مرا برستان چرا چون لاله در غم تو نسوزم به عارض ماهت دو ديده ندوزم از اين شبهاي غم مرا برهان برآ يك شب تا زنده شوم، تابنده شوم در تاب و تبم براي خدا رخي بنما تو باد صبايي تو عشق و وفايي تو نور خدايي بيا به برم چو ابر بهارم بگو كه ببارم به جز تو ندارم بيا به برم
-
8:46سحر بلبل حكايت با صبا كرد ككه عشق روي گل با ما چه ها كرد نقاب گل كشيد و زلف سنبل گره بند قباي غنچه واكرد خوشش باد آن نسيم صبحگاهي كه درد شب نشينان را دوا كرد من از بيگانگان ديگر ننالم كه با من هرچه كرد آن آشنا كرد دل از من برد و روي از من نهان كرد خدا را با كه اين بازي توان كرد شب تنهاييم در قصد جان بود خيالش لطف هاي بيكران كرد چرا چون لاله خونين دل نباشم كه با نرگس او سرگران كرد كه را گويم كه با اين درد جانسوز طبيبم قصد جان ناتوان كرد ميان مهربانان كي توان گفت كه يار ما چنين گفت و چنان كرد كه درد اشتياقم قصد جان كرد
-
3:53تنظيم: كاظم عالمي
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه