تصنیفی در بیات اصفهان با آهنگسازی بهزاد خدارحمی و شعری از ساعد باقری با صدای علی اصغر رستمی
این نور تو بود اینکه صفای سحرم داد
چشمان ترم داد و دل شعله ورم داد
تا لایق پرواز شوم بال و پرم داد
این لطف تو بود این که مرا سوی تو آورد
بر بال نسیم سحری بوی تو آورد
این گمشده دل را به سر کوی تو آورد
بر نگردم برنگردم گرچه دل را تو به آتش بکشانی
نفروشم نفروشم من غم ات را به جهانی
دل من ای دل من لحظه ها می گذرد آینه شو آینه شو
ای دل غافل من عمر ما می گذرد آینه شو آینه شو
می توان روان شدن آب و آسمان شدن
رازها شنیدن از جهان هستی
نو شدن به نام او سر خوش از پیام او
پاسخ سلام او گفتن از زبان هستی
این نور تو بود اینکه صفای سحرم داد
چشمان ترم داد و دل شعله ورم داد
تا لایق پرواز شوم بال و پرم داد
این لطف تو بود این که مرا سوی تو آورد
بر بال نسیم سحری بوی تو آورد
این گمشده دل را به سر کوی تو آورد
بر نگردم برنگردم گرچه دل را تو به آتش بکشانی
نفروشم نفروشم من غم ات را به جهانی
دل من ای دل من لحظه ها می گذرد آینه شو آینه شو
ای دل غافل من عمر ما می گذرد آینه شو آینه شو
می توان روان شدن آب و آسمان شدن
رازها شنیدن از جهان هستی
نو شدن به نام او سر خوش از پیام او
پاسخ سلام او گفتن از زبان هستی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:24
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه