display result search
منو

اندیشه‌ های خاموشی

  • 7 قطعه
  • 6':59" مدت زمان
  • 100 دریافت شده
آلبوم موسیقی دستگاهی در دستگاه شور اجرای گروه نی بانگ
ارژنگ سیفی زاده : تار، تار باس و سه تار
شروین مهاجر : کمانچه و کمانچه آلتو
کسری سپندار : عود، تار، سه تار و رباب
مسعود آرامش : سنتور
سوده اسدپور : سنتور، تاس و دکلمه
فریبرز نجفی تبار : تنبور
ماهور زمانه پور : تنبک
سهیل سان احمدی : تار باس

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 5:28
    بي تو اي جان جهان جان و جهاني گو مباش چون رخ جانانه نتوان ديد جاني گو مباش همنشين جان من مهر جهان افروز توست گر ز جان مهر تو برخيزد جهاني گو مباش در هواي گلشن او پر گشا اي مرغ جان طاير خلد آشياني خاكداني گو مباش (هوشنگ ابتهاج)
  • 7:39
  • 5:11
    د?‌ د?د? که خورش?د از شب سرد چو آتش سر ز خاکستر برآورد زم?ن و آسمان گلرنگ و گلگون جهان دشت شقا?ق گشت از?ن خون نگر تا ا?ن شب خون?ن سحر کرد چه خنجرها که از دلها گذر کرد زهر خون دل? سرو? قدافراشت ز هر سرو? تذرو? نغمه برداشت صدا? خون در آواز تذرو است د?‌ ا?ن ?ادگار خون سرو است (هوشنگ ابتهاج)
  • 10:26
    به رنگ و بوي دلم در هوس نمي‌افتد نياز گوشه‌ نشينان به كس نمي‌افتد ز خود تهي شده‌ام دام راه من مشويد كه باد سينه تهي در قفس نمي‌افتد شگفت نيست اگر گوشوار فريادم دل شكسته فراموش مي شود آسان به ياد جام ترك خورده كس نمي افتد پياله گير كه انجام كار معلوم است هماره در ني خالي نفس نمي افتد شگفت نيست اگر گوشوار فريادم به گوش مردم فريادرس نمي افتد (نوذر پرنگ)
  • 4:58
    چه خوش افسانه مي گويي به افسون هاي خاموشي مرا از ياد خود بستان بدين خواب فراموشي ز موج چشم مستت چون دل سرگشته برگيرم كه من خود غرقه خواهم شد درين درياي مدهوشي مي از جام مودت نوش و در كار محبت كوش به مستي ، بي خمارست اين مي نوشين اگر نوشي نمي سنجند و مي رنجند ازين زيبا سخن سايه بيا تا گم كنم خود را به خلوت هاي خاموشي (هوشنگ ابتهاج)
  • 9:11
    نه دل ز عالم پر وحشت آرميده مرا كه پيچ و تاب به زنجيرها كشيده مرا چو جام اول مينا، سپهر سنگين‌دل به خاك راهگذر ريخت ناچشيده مرا چو آسيا كه ازو آب گرد انگيزد غبار دل شود افزون ز آب ديده مرا (صائب تبريزي) دور از تو هر شب تا سحر گريان چو شمع محفلم تا خود چه باشد حاصلي از گريه ي بي حاصلم چون سايه دور از روي تو افتاده‌ام در كوي تو چشم اميدم سوي تو واي از اميد باطلم در كار عشقم يار دل آگاهم از اسرار دل غافل نيم از كار دل وز كار دنيا غافلم در عشق و مستي داده ‌ام بود و نبود خويشتن اي ساقي مستان بگو ديوانه ‌ام يا عاقلم چون اشك مي‌لرزد دلم از موج گيسويي رهي با آن كه در طوفان غم دريادلم دريادلم (رهي معيري)
  • 6:59
    آي اي نسيم مهربان آشفته كن زلف جهان جان جهان قربان تو خون تو در رگها روان وقت بهاري شدن است هنگامه ‌ي دل بردن است تا دلپسند دل شوي جاني بده جاني ستان از خلوت آيينه ‌ها بيرون بيا بيرون بيا دارد هواي زندگي گاهي زمين گاهي زمان روح زمانه چنگ تو ما تشنه ي آهنگ تو در مايه ي آزادگي سازي بزن شعري بخوان (كريم رجب ‌زاده)

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی