تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی با مضمون پدر
جانانه ترین ارزش و گنجینه هستی
عشق ازلی کنج دلم بوده و هستی
خورشید لیالی من از روز الستی
همواره پرم دادی و همواره شکستی
عاشق شدم از بس به من از خویش دمیدی
آن خویش پرستی شده این عشق پرستی
شمس و قمری سوز و شرری جانا پدر هستی
صد بوسه به پیشانی چین خورده ی ماهت
چون شمع بر این ظلمت جان سوز نشستی
در عالم بی مهری و آغوش محبت
ای دست نوازش به سرم شکر که هستی
شمس و قمری سوز و شرری جانا پدر هستی
جانانه ترین ارزش و گنجینه هستی
عشق ازلی کنج دلم بوده و هستی
خورشید لیالی من از روز الستی
همواره پرم دادی و همواره شکستی
عاشق شدم از بس به من از خویش دمیدی
آن خویش پرستی شده این عشق پرستی
شمس و قمری سوز و شرری جانا پدر هستی
صد بوسه به پیشانی چین خورده ی ماهت
چون شمع بر این ظلمت جان سوز نشستی
در عالم بی مهری و آغوش محبت
ای دست نوازش به سرم شکر که هستی
شمس و قمری سوز و شرری جانا پدر هستی
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه