تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
در زلف تو افتاده نسیمی به تکاپو
زلف تو رها شد هم از این سو هم از آن سو
این طور که بر شانه فرو ریخته ای زلف
آویشنی از صخره نیاویخته گیسو
گل کرده در انبوه پریشانی ام از تو
یک بوته ی بابونه و یک بافه ی شب بو
در پنجره ی کلبه ی من راز بزرگی ست
تنهایی و تاریک آن جنگل جادو
در حنجره ی سبز من آواز غریبی ست
آواز غریبی که نه کبک است و نه تیهو
آواز غریبی که نه دیدی نه شنیدی
چون در شب دریاچه غزل خواندن یک قو
در زلف تو افتاده نسیمی به تکاپو
زلف تو رها شد هم از این سو هم از آن سو
این طور که بر شانه فرو ریخته ای زلف
آویشنی از صخره نیاویخته گیسو
گل کرده در انبوه پریشانی ام از تو
یک بوته ی بابونه و یک بافه ی شب بو
در پنجره ی کلبه ی من راز بزرگی ست
تنهایی و تاریک آن جنگل جادو
در حنجره ی سبز من آواز غریبی ست
آواز غریبی که نه کبک است و نه تیهو
آواز غریبی که نه دیدی نه شنیدی
چون در شب دریاچه غزل خواندن یک قو
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان