تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
آه از این دل تنگ و ساز بی صدا
تا فتد زین جا می روم تنها
می نهم بر دوش بار غم خود را
می زنم روزی دل به دریاها
در دل آتشی به پاست که می سوزد
سیل پرستو از آسمان جاری ست
فصل شکفتن ز بام بیداری ست
به دل نهیب کنون باید زد
از بخت جوان ، جوانه باید زد
آه از این دل تنگ و ساز بی صدا
تا فتد زین جا می روم تنها
می نهم بر دوش بار غم خود را
می زنم روزی دل به دریاها
در دل آتشی به پاست که می سوزد
سیل پرستو از آسمان جاری ست
فصل شکفتن ز بام بیداری ست
به دل نهیب کنون باید زد
از بخت جوان ، جوانه باید زد
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه