تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
برگ پاییزم ز چشم باغبان افتاده ام
خوار در جولانگه باد خزان افتاده ام
اشک ابرم کاینچنین بر خاک ره غلتیده ام
واژگون بختم ز چشم آسمان افتاده ام
جای پای رهرو عشقم مرا نشناخت کس
بر جبین خاک بی نام و نشان افتاده ام
روزگاری شمع بودم، سوختم، افروختم
غرق اشک خود کنون چون ریسمان افتاده ام
کوه پابرجا نیم، سرگشته ام آواره ام
پیش راه باد چون ریگ روان افتاده ام
شاخه سر در همم، گر بر بلندی خفته ام
جفت خاک ره، چو نقش سایبان افتاده ام
استوارم سخت، چون زنجیر و رسوا پیش خلق
همچنان از این دهان در آن دهان افتاده ام
قطره ای بی رنگ بودم نور عشق از من گذشت
بر سپهر نام، چون رنگین کمان افتاده ام
آه، سیمین نغمه های سینه سوز عشق را
این زمان آموختندم کز زبان افتاده ام
برگ پاییزم ز چشم باغبان افتاده ام
خوار در جولانگه باد خزان افتاده ام
اشک ابرم کاینچنین بر خاک ره غلتیده ام
واژگون بختم ز چشم آسمان افتاده ام
جای پای رهرو عشقم مرا نشناخت کس
بر جبین خاک بی نام و نشان افتاده ام
روزگاری شمع بودم، سوختم، افروختم
غرق اشک خود کنون چون ریسمان افتاده ام
کوه پابرجا نیم، سرگشته ام آواره ام
پیش راه باد چون ریگ روان افتاده ام
شاخه سر در همم، گر بر بلندی خفته ام
جفت خاک ره، چو نقش سایبان افتاده ام
استوارم سخت، چون زنجیر و رسوا پیش خلق
همچنان از این دهان در آن دهان افتاده ام
قطره ای بی رنگ بودم نور عشق از من گذشت
بر سپهر نام، چون رنگین کمان افتاده ام
آه، سیمین نغمه های سینه سوز عشق را
این زمان آموختندم کز زبان افتاده ام
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
6:04
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه