تصنیفی با صدای محمدعلی قدمی بر روی شعری از عباس کی منش (مشفق کاشانی) در دستگاه سه گاه
گرفته ابر ماتم جان ما را
حریم غم دل درد آشنا را
مگر از بام هستی برگرفتند
فروغ آفتاب هل اتی را
مگر در دامن محراب کشتند
امیر مومنان شیر خدا را
درون آه شبگون کوفه از شرم
شد آن شب تا نبیند ماجرا را
به خون آغشته مرآت خدا بین
خسوف آفتاب هل اتی بین
چو بر خاک سیه خون خدا ریخت
شرر بر خرمن ارض و سما ریخت
در این اندوه، جان مجتبی سوخت
ز دیده خون شهید کربلا ریخت
علی کز ماتمش در باغ جنت
سرشک خون ز چشم انبیا ریخت
گرفته ابر ماتم جان ما را
حریم غم دل درد آشنا را
مگر از بام هستی برگرفتند
فروغ آفتاب هل اتی را
مگر در دامن محراب کشتند
امیر مومنان شیر خدا را
درون آه شبگون کوفه از شرم
شد آن شب تا نبیند ماجرا را
به خون آغشته مرآت خدا بین
خسوف آفتاب هل اتی بین
چو بر خاک سیه خون خدا ریخت
شرر بر خرمن ارض و سما ریخت
در این اندوه، جان مجتبی سوخت
ز دیده خون شهید کربلا ریخت
علی کز ماتمش در باغ جنت
سرشک خون ز چشم انبیا ریخت
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:32
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه