تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی با مضمون وطن
این شیر خروشان وطن من وطن توست
آبادی ایران سخن من سخن توست
از دسترس کوردلان دور بماناد
این خاک که جان و تن من جان و تن توست
این مژده فتح است و همانا سحر آید
خورشید در آن واقعه خونین جگر آید
بر خاک تو این دانه که پاشیده که هر روز
از خون جوانان وطن لاله بر آید
ای خطه خورشید و هلا کشور شیران
دامان تو از عهد ازل مهد دلیران
با هر نفسم نام تو از دل به لب آید
ایران من ایران من ایران من ایران
تا دیده ناپاک به ایران من و توست
در راه وطن هدیه ما جان من و توست
این بند ز پا بکسل و از خویش برون آ
چشم وطن امروز به دستان من و توست
این شیر خروشان وطن من وطن توست
آبادی ایران سخن من سخن توست
از دسترس کوردلان دور بماناد
این خاک که جان و تن من جان و تن توست
این مژده فتح است و همانا سحر آید
خورشید در آن واقعه خونین جگر آید
بر خاک تو این دانه که پاشیده که هر روز
از خون جوانان وطن لاله بر آید
ای خطه خورشید و هلا کشور شیران
دامان تو از عهد ازل مهد دلیران
با هر نفسم نام تو از دل به لب آید
ایران من ایران من ایران من ایران
تا دیده ناپاک به ایران من و توست
در راه وطن هدیه ما جان من و توست
این بند ز پا بکسل و از خویش برون آ
چشم وطن امروز به دستان من و توست
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:15
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان