اثری از پیمان سلطانی، 1395
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
2:17
-
9:05خواننده علي اصغر شاهزيدي من اگر نظر حرام دارم بسي گناه دارم/چه كنم نميتوانم كه نظر نگاه دارم/ستم از كسيست بر من كه ضرورت است بردن/نه قرار زخم خوردن نه مجال آه دارم/نه فراغت نشستن نه شكيب رخت بستن/نه مقام ايستادن نه گريزگاه دارم/نه اگر همي نشينم نظري كند به رحمت/نه اگر هميگريزم دگري پناه دارم/تن من فداي جانت سر بنده و آستانت/كه مرا به از گدايي چو تو پادشاه دارم/چه شب است يا رب امشب كه ستارهاي برآمد/كه دگر نه عشق خورشيد و نه مهر ماه دارم/كه نه روي خوب ديدن گنه است پيش سعدي/تو گمان نيك بردي كه من اين گناه دارم/
-
7:54خواننده محسن كرامتياي حسن خط از دفتر اخلاق تو بابي/شيريني از اوصاف تو حرفي ز كتابي/از بوي تو در تاب شود آهوي مشكين/گر باز كنند از شكن زلف تو تابي/بر ديده صاحب نظران خواب ببستي/ترسي كه ببينند خيال تو به خوابي/در من منگر تا دگران چشم ندارند/كز دست گدايان نتوان كرد ثوابي/مشغول تو را گر بگذارند به دوزخ/با ياد تو دردش نكند هيچ عذابي/تا عذر زليخا بنهد منكر عشاق/يوسف صفت از چهره برانداز نقابي/ياران همه با يار و من خسته طلبكار/هر كس به سر آبي و سعدي به سرابي
-
8:03خواننده مظفر شفيعي/سرو بستاني تو يا مه يا پري/يا ملك يا دفتر صورتگري/رفتني داري و سحري ميكني/كاندر آن عاجز بماند سامري/هر كه يك بارش گذشتي در نظر/در دلش صد بار ديگر بگذري/ميروي و اندر پيت دل ميرود/باز ميآيي و جان ميپروري/چند خواهي روي پنهان داشتن/پرده ميپوشي و بر ما ميدري/روزي آخر در ميان مردم آي/تا ببيند هر كه ميبيند پري/آفتاب از منظر افتد در رواق/چون تو را بيند بدين خوش منظري/جان و خاطر با تو دارم روز و شب/نقش بر دل نام بر انگشتري/سعدي از گرمي بخواهد سوختن/بس كه تو شيريني از حد ميبري/
-
10:51خواننده حميدرضا نوربخش ؛ آمدي وه كه چه مشتاق و پريشان بودم/تا برفتي ز برم صورت بيجان بودم/نه فراموشيم از ذكر تو خاموش نشاند/كه در انديشه اوصاف تو حيران بودم/بي تو در دامن گلزار نخفتم يك شب/كه نه در باديه خار مغيلان بودم/زنده ميكرد مرا دم به دم اميد وصال/ور نه دور از نظرت كشته هجران بودم/تا مگر يك نفسم بوي تو آرد دم صبح/همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم/سعدي از جور فراقت همه روز اين ميگفت/عهد بشكستي و من بر سر پيمان بودم/
-
6:23خواننده علي جهاندار /مرا دو چشم به راه و دو گوش بر پيغام/تو فارغي و به افسوس ميرود ايام/ملامتم نكند هيچ كس در اين سودا/كه عشق ميبستاند ز دست عقل زمام/به كام دل نفسي با تو التماس من است/بسا نفس كه فرورفت و برنيامد كام/بر آتش غم سعدي كدام دل كه نسوخت/گر اين سخن برود در جهان نماند خام/
-
1:16
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه