تصنیف بیات زند ساخته محمدجواد ضرابیان، 1388
مرو ای گل مرو
مشو از من جدا
شب غربت کجا مه تابم کجا
نشستم به رهت که سحر زد
چو رفتی سحر از شب من پر زد
یادت آمد گل بر در زد
یادم کن ز صحرا چو بگذشتی
از دشت و هامون ز دریا چو بگذشتی
یادی کن ای ماهم از داغ جانکاهم
از بر لاله ها چو تنها بگذشتی
صبح سپید من چو گلزار امید من شکوفا شد
چو من ز سرمستی بزن دستی
که دل غرق تمنا شد
با این مهجوری اندوه دوری
ای دل چون شادی این گونه مسروری
گفتم با یادش بال و پری گیرم
چون مه بر بام گردون گذرم
ای دل چه سازم من این بخت پربسته
از ما بگسسته نگشوده پرم
مرو ای گل مرو
مشو از من جدا
شب غربت کجا مه تابم کجا
نشستم به رهت که سحر زد
چو رفتی سحر از شب من پر زد
یادت آمد گل بر در زد
یادم کن ز صحرا چو بگذشتی
از دشت و هامون ز دریا چو بگذشتی
یادی کن ای ماهم از داغ جانکاهم
از بر لاله ها چو تنها بگذشتی
صبح سپید من چو گلزار امید من شکوفا شد
چو من ز سرمستی بزن دستی
که دل غرق تمنا شد
با این مهجوری اندوه دوری
ای دل چون شادی این گونه مسروری
گفتم با یادش بال و پری گیرم
چون مه بر بام گردون گذرم
ای دل چه سازم من این بخت پربسته
از ما بگسسته نگشوده پرم
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان