تصنیف بیات ترک ساخته بهزاد خدارحمی، 1384
طی شد عمر بی حاصلم حل نشد مشکلم ای خدا
غرق موج خون شد دلم گمشده ساحلم ای خدا
روزی صدایت می شنیدم فرق کویت می کشیدم
زیر بالم آسمانها بود
اکنون که در دام زمینم مرغ خاک سرنشینم
بال پروازم دگر فرسود
به حیرتم چه شد که آسان
شدم حریص رنگ و بو ها
اسیر دام آرزو ها
خدای من بگیر دستم
که با شب درون ستیزم
به صبح نام تو گریزم
طی شد عمر بی حاصلم حل نشد مشکلم ای خدا
غرق موج خون شد دلم گمشده ساحلم ای خدا
نگارا ببین بیقرارم بجز تو قراری ندارم
اگر تو زخویشم برانی بگو تا کجا رو بیارم
روزی صدایت می شنیدم فرق کویت می کشیدم
زیر بالم آسمانها بود
اکنون که در دام زمینم مرغ خاک سرنشینم
بال پروازم دگر فرسود
طی شد عمر بی حاصلم حل نشد مشکلم ای خدا
غرق موج خون شد دلم گمشده ساحلم ای خدا
روزی صدایت می شنیدم فرق کویت می کشیدم
زیر بالم آسمانها بود
اکنون که در دام زمینم مرغ خاک سرنشینم
بال پروازم دگر فرسود
به حیرتم چه شد که آسان
شدم حریص رنگ و بو ها
اسیر دام آرزو ها
خدای من بگیر دستم
که با شب درون ستیزم
به صبح نام تو گریزم
طی شد عمر بی حاصلم حل نشد مشکلم ای خدا
غرق موج خون شد دلم گمشده ساحلم ای خدا
نگارا ببین بیقرارم بجز تو قراری ندارم
اگر تو زخویشم برانی بگو تا کجا رو بیارم
روزی صدایت می شنیدم فرق کویت می کشیدم
زیر بالم آسمانها بود
اکنون که در دام زمینم مرغ خاک سرنشینم
بال پروازم دگر فرسود
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:57
-
5:57
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان