بازخوانی تصنیف سه گاه ساخته فریدون حافظی با تنظیم داود ورزیده، 1389
بخوان باران بخوان باران
تو میدانی چرا این سان به دور از دیده ها پنهان
چرا می گریم امشب
که در آتش مهر آن ماه نو چه حالی دارم امشب
تو دانی تو دانی که جز یاد او ندارم همدم امشب
بخوان کو به کو بخوان مو به مو
که جز راه کوی او رو به سویی ندارم
بخوان دم به دم در این شام غم
که جز آن سپیده رو آرزویی ندارم
بخوان از شام مهجوری بخوان از درد دوری
برانگیز ای سفیر دل به جانم شوق و شوری
بخوان هر دم از عشق و شیدایی ام
از این شور و شب زنده داری
بخوان تا مگر رساند صبا به آن یار آشنا
شرح این بیقراری
بخوان باران بخوان باران
تو میدانی چرا این سان به دور از دیده ها پنهان
چرا می گریم امشب
که در آتش مهر آن ماه نو چه حالی دارم امشب
تو دانی تو دانی که جز یاد او ندارم همدم امشب
بخوان کو به کو بخوان مو به مو
که جز راه کوی او رو به سویی ندارم
بخوان دم به دم در این شام غم
که جز آن سپیده رو آرزویی ندارم
بخوان از شام مهجوری بخوان از درد دوری
برانگیز ای سفیر دل به جانم شوق و شوری
بخوان هر دم از عشق و شیدایی ام
از این شور و شب زنده داری
بخوان تا مگر رساند صبا به آن یار آشنا
شرح این بیقراری
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:28
-
4:28
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه