مجموعه مناجاتخوانیهایی با صدای جلالالدین محمدیان
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:35اي نور ديدة آشنايان و اي صور دل دوستان ، و اي سرور جان نزديكان ، همه تو بودي و ، تويي ، نه دوري ، تا جويند ، نه غايبي ، تا پرسند ،كريما ، اي يادگار جانها ، و اي ياد داشتة دلها ، و اي ياد كردة زبانها ، به فضل خود ما را ياد كن و ، بياد لطفي ما را شاد ، اي قايم به ياد خويش ، وز هر ياد كننده به ياد خود پيش ، يارب ، ز كرم ، به حال من ، رحمت كن ، بر اين دل ناتوان من رحمت كن ،بر سينة دردمند من راحت نه ، بر ديدة اشكبار من رحمت كن ،
-
3:06الهي در سر آب دارم در دل آتش ، در باطن ناز دارم ، در ظاهر خواهش ، در دريايي نشستم ، كه آن را كران نيست ، به جان من درديست ، كه آن را درمان نيست ديدة من بر چيزي آمد كه وصف آن را زبان نيست ، الهي اول تو بودي ، آخر تويي ، همه تويي و بس ، باقي هوس در راه خدا دو كعبه آمد منزليك كعبه صورتست و يك كعبة دل تا بتواني زيارت دلها كن كه افزون ز هزار كعبه آمد يك دل
-
2:52الهي وصف تو نه كار زبان ست عبارت از حقيقت يافت تو بهتان ستبا صولت وصال دل و ديدار ، چه توانست حسن تو فزونست ، ز بينايي منراز تو برونست ، ز دانايي من ، الهي آمدم با دو دست تهي بسوختم ، بر اميد روز بهي ، چه بود اگر از فضل خود ، بر اين خسته دلم مرهم نهياين جهان و آن جهان و هر چه هست عاشقان را كوي معشوق است و بس گر نباشد قبلة عالم مرا قبلة من كوي معشوق است و بس
-
3:44الهي سينه اي ده صاف و بي غشبسوزد خشك و تر از برق آتشالهي عالمي خواهم از اين بهمي و ميخانه را درسينه ام نهدو چشمم را ز مي ميخانه گردان دلم از غيرخود بيگانه گردانمخمركن ز لطف آب و گلم راتجليگاه خود گردان دلم را بيا ميخانه گردان سينه ام را بزن صيقل دل بي كينه ام رامعطركن ز بوي مي دماغمكه تا در ميكده گيرند سراغم
-
3:21الهي اي داننده هر چيز و ، سازندة هر كار و ، دارندة هركس ، نه كس را به تو انبازي ، نه كس را از تو بي نيازي ، الهي كار را به حكمت مي اندازي ، به لطف ميسازي ، نه بيدادست و نه بازي ،الهي تو را آنكس بيند ، كه تو را در ازل ديد ، و وي تو را ديد ، كه دو گيتي او را ناپديد ، و تو را او ديده كه ناديده پسنديده ، الهي ناليدن من از درد از بيم زوال درد است ، او كز ، زخم دوست بنالد ، در مهر دوست نامرد است يا رب ، ز شراب عشق ، سرمستم كن وز عشق خودت نيست كن و هستم كناز هرچه به جز عشق تهيدستم كن يك باره به بند عشق پابستم كن
-
3:27الهي چند خواني و راني بگداختي در آرزوي روزيكه در آن روز تو مانيالهي تا كي ، فكني و برگيري ، الهي اين چه وعده است ، بدين درازي و ديريخداوندا ما را بر اين درگاه همه نياز روزي چه بود ، كه قطرهاي از شادي بر دل ما ريزي تا كي ما را مي و آب و آتش بر هم ريزي ، الهي عابدان وصف بزرگواري تو شنودند و ، گردنها بسته كردند ، سلطانان، وصف علاء تو شنيدند و ، از بيم قهر تو گردن نهادند در هجر تو كار ، بي نظامست مرا شيرين همه تلخ و ، پخته خامست مرا در عالم اگر هزار كا مست مرابي نام تو سر بهسر حرامست مرا
-
2:46بهاي عزت تو جاي اشارت نگذاشت قدم وحدانيت تو راه اضافت برداشت كريما گرفتار آن دردم كه تو دواي آني بندة آن ثنايم كه تو سزاي آني الهي من در تو چه دانم تو داني تو داني تو آني چنانكه خود گفتي آني غم كي خورد آنكه شادمانيش تويي ياد كي مرد آنكه زندگانيش تويي در نسية آن جهان كجا دل ببندد آنكس كه به نقد اين جهانيش تويي
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه