تصنیف با مضمون مناجات
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به مه سوا قکندی همه سایه هما را
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نباشد
چو علی گرفته باشد سر چشمة بقا را
برو ای گدای مسکین در خانة علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
به جز از علی که آرد پسری ابوالعجایب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتا را
همه شب بر این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به مه سوا قکندی همه سایه هما را
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نباشد
چو علی گرفته باشد سر چشمة بقا را
برو ای گدای مسکین در خانة علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
به جز از علی که آرد پسری ابوالعجایب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتا را
همه شب بر این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:40
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه