تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
باغ بهشت این سان سرو روان ندارد
چون تو ستاره بی شک ، هفت آسمان ندارد
جاری ست بر زبان ها نام زلالت ای دوست
نامی که جز طراوت از خود نشان ندارد
باغی که باغبانش ای مهربان تو باشی
چون روح سبز رویش ، هرگز خزان ندارد
خورشید چشم هایت گر بر زمین نتابد
این خاک تیره راهی بر آسمان ندارد
پروانه ی دلی که شد شاه نوش مهرت
در راه عشق بازی پروای جان ندارد
باغ بهشت این سان سرو روان ندارد
چون تو ستاره بی شک ، هفت آسمان ندارد
جاری ست بر زبان ها نام زلالت ای دوست
نامی که جز طراوت از خود نشان ندارد
باغی که باغبانش ای مهربان تو باشی
چون روح سبز رویش ، هرگز خزان ندارد
خورشید چشم هایت گر بر زمین نتابد
این خاک تیره راهی بر آسمان ندارد
پروانه ی دلی که شد شاه نوش مهرت
در راه عشق بازی پروای جان ندارد
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
2:59
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه