تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
وانچه خود داشت ، ز بیگانه تمنا می کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا می کرد
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
کو به تایید نظر ، حل معما می کرد
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
اندر آن آینه صد گونه تماشا میکرد
گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم
گفت آن روز که این گنبد مینا می کرد
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
او نمی دیدش و از دور خدا را می کرد
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آن چه مسیحا می کرد
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
وانچه خود داشت ، ز بیگانه تمنا می کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا می کرد
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
کو به تایید نظر ، حل معما می کرد
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
اندر آن آینه صد گونه تماشا میکرد
گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم
گفت آن روز که این گنبد مینا می کرد
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
او نمی دیدش و از دور خدا را می کرد
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آن چه مسیحا می کرد
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:32
-
5:29بي كلام تصنيف
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه