تصنیفی با صدا و آهنگسازی محسن حسینی در آواز بیات اصفهان
خبرت هست؟ که از خویش خبر نیست مرا
گذری کن که زغم راه گذر نیست مرا
گر سرم در سر سو دات رود نیست عجب
سرسوای تو دارم غم سرنیست مرا
ز آب دیده کـه بـه صـد خـون دلـش پـروردم
هیچ حاصل بـجز از خون جگر نیست مرا
دل محنت زده را گرچه پر و بال بسوخت
همچنان زآتش عشق تو به سر نیست مرا
خبرت هست؟ که از خویش خبر نیست مرا
گذری کن که زغم راه گذر نیست مرا
گر سرم در سر سو دات رود نیست عجب
سرسوای تو دارم غم سرنیست مرا
ز آب دیده کـه بـه صـد خـون دلـش پـروردم
هیچ حاصل بـجز از خون جگر نیست مرا
دل محنت زده را گرچه پر و بال بسوخت
همچنان زآتش عشق تو به سر نیست مرا
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:58
-
4:55
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه