آلبوم موسیقی دستگاهی ساخته سهیل ایوانی به اهتمام فریدون شهبازیان، 1373
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
8:28چندان كه گفتم غم با طبيباندرمان نكردند مسكين غريبانيا رب امان ده تا بازبيندچشم محبان روي حبيبانيا رب امان ده تا بازبيندچشم محبان روي حبيبانحافظ چه نالي گر وصل خواهيخون بايدت خورد در گاه و بيگاهآيين تقوا ما نيز دانيمليكن چه چاره با بخت گمراهجانا چه گويم شرح فراقتچشمي و صد نم حبيبم جاني و صد آهمهر تو عكسي بر ما نيفكندآيينه رويا آه از دلت آه
-
2:37
-
10:52حسب حالي ننوشتي و شد ايامي چندمحرمي كو كه فرستم به تو پيغامي چندما بدان مقصد عالي نتوانيم رسيدهم مگر پيش نهد لطف شما گامي چندچون مي از خم به سبو رفت و گل افكند نقابفرصت عيش نگه دار و بزن جامي چندپير ميخانه چه خوش گفت به دردي كش خويشكه مگو حال دل سوخته با خامي چنداي گدايان خرابات خدا يار شماستچشم انعام مداريد ز انعامي چند
-
10:10عشق تو آتش جانا / زد بر دل من / بر باد غم داد عشقت / آب و گِل منروي تو چون ديد دل / بهتر ز ليليشد بسته زنجير دام، مجنون دل منوصل تو مشكل مشكل جان دادن آسانيارب كن آسان آسان اين مشكل منز من نگارم خبر نداردبه حال زارم نظر نداردخبر ندارم من از دل خوددل من از من خبر نداردكجا رود دل كه دلبرش نيستكجا پرد مرغ كه پر نداردامان از اين عشق فغان از اين عشقكه غير خون جگر نداردهمه سياهي همه تباهيمگر شب ما سحر نداردشاعر: ملكالشعراي بهار آهنگساز: جهانگير مراد (حسامالسلطنه)
-
6:15عزم آن دارم كه امشب مست مستپاي كوبان شيشهي دردي به دستسر به بازار قلندر در نهمپس به يك ساعت ببازم هرچه هستتا كي از تزوير باشم رهنمايتا كي از پندار باشم خودپرستپردهي پندار ميبايد دريدتوبهي تزوير ميبايد شكستوقت آن آمد كه دستي بر زنمچند خواهم بودن آخر پايبست
-
6:59اي ساقي ما سرمستان جامي بده جانم بستانز همه گريزان ناله خيزان بر تو رو كردماي شاهد بزم آرايم با ديدهي خونبار آيمهمه شب به يادت بادهي غم در سبو كردمچون آتش عشق تو به جان دارد دلصد شعله شرر خود به زبان دارد دلآه سحري سوز دلي سوداييشوق نگهت در دو جهان دارد دلاي ساقي ما سرمستان جامي بده جانم بستانز همه گريزان ناله خيزان بر تو رو كردماي شاهد بزم آرايم با ديدهي خونبار آيمهمه شب به يادت بادهي غم در سبو كردميارب يارا درياب ما را بنگر به نيازم بر سوز و گدازماي راز و نياز من اي عطر نماز من در بر نشان ما را يارااي هم نفس من بشكن قفس مناميد رهاييها پيوند جداييها در بر نشان ما را ياراسوداي شعله شدن سر زد تا از خاكستر منمي ريزد دست جنون هر دم باده در ساغر مناي ساقي ما سرمستان جامي بده جانم بستانز همه گريزان ناله خيزان بر تو رو كردماي شاهد بزم آرايم با ديده خونبار آيمهمه شب به يادت باده غم در سبو كردمشاعر محمدعلي چاوشي ؛ آهنگساز عباس خوشدل
-
6:15اي دل اگر نخواندت ره نبري به كوي اوبي قدمش كجا توان ره ببري به سوي اوگر نروي به سوي او راست بگو كجا رويهر طرفي كه بنگري ملك وي است و كوي اوجام و سبوي او منم غا ليه گوي او منمپيش من آي تا شوي جمله به رنگ و بوي اوتا به گوش جان من رمز الست گفته استهيچ برون نمي رود از دلم آرزوي اوآنچه ز ما شنيده اي آن ز خدا شنيده ايچون همه گفتگوي ما هست ز گفتگوي اوهيچ مجو ز هيچ كس نام و نشان من كه منغرق محيط گشته ام از رشحات جوي اورو بر شمس تا دهد از تو خلاص مر تو راخوي بدت بدل كند جمله به خلق و خوياوي دل اگر نخواندت ره نبري به كوي اوبي قدمش كجا توان ره ببري به سوي اوگر نروي به سوي او راست بگو كجا رويهر طرفي كه بنگري ملك وي است و كوي اوجام و سبوي او منم غا ليه گوي او منمپيش من آي تا شوي جمله به رنگ و بوي اوتا به گوش جان من رمز الست گفته استهيچ برون نمي رود از دلم آرزوي اوآنچه ز ما شنيده اي آن ز خدا شنيده ايچون همه گفتگوي ما هست ز گفتگوي اوهيچ مجو ز هيچ كس نام و نشان من كه منغرق محيط گشته ام از رشحات جوي اورو بر شمس تا دهد از تو خلاص مر تو راخوي بدت بدل كند جمله به خلق و خوي او
-
6:41خداوندا به فرياد دلم رسكس بي كس تويي ما مانده بي كسهمه گويند كه طاهر كس ندارهخدا يار مويه چه حا جته كسسرگردان ، سرگردان ، سرگردانمنتوانم روي از تو برگردانممن از تو دوري نتوانم ، نتوانمدمي بنشين تا سوز دل بنشانم ، سوز دل بنشانمبيا جانا دل پر درد ما بينسرشك گرم و آه سرد ما بينغم مهجوري و داغ غريبيهمه بر جان غم پرورد ما بينبيا تا قدر يكديگر بدانيمكه تا ناگه ز يكديگر نمانيمنگارينا دل و جان ته داريهمه پيدا و پنهانم ته دارينمي دونم كه اين درد از كه دارمهمي دونم كه درمانم ته داري
-
3:50
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان