اجرای شهرام ناظری
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
چه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن
تو چو روی باز کردی در ماجرا ببستی
دل دردمند ما را که اسیر توست یارا
به وصال مرهمی نه چو به انتظار خستی
گله از فراق یاران و جفای روزگاران
نه طریق توست سعدی کم خویش گیر و رستی
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
چه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن
تو چو روی باز کردی در ماجرا ببستی
دل دردمند ما را که اسیر توست یارا
به وصال مرهمی نه چو به انتظار خستی
گله از فراق یاران و جفای روزگاران
نه طریق توست سعدی کم خویش گیر و رستی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
14:18
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان