تصنیف بهاریه ارکسترال در دستگاه چهارگاه
صدای پای گل می آید دریچه وا کن
شکوفه می چکد ز باران مرا صدا کن
ز بوی هر نسیمی سرمستم
که در به روی غصه و غم بربستم
چه می شود ز دعوتی قدم به کلبه ام گذاری
تویی شکفته تر ز گل تویی تو مژده ی بهاری
ستاره گسترم به راهت
که پر کشد کبوتری ز هر نگاهت ز بام یاری
باران باران باران
در صبحی نور افشان می آمیزد از جان با گلهای خندان
بگذر از کوچه ی ما که ز موج لطف و صفا دهی نویدم
تو بهار سبز منی نفس پاک چمنی سروده عیدم
در هوای تو پیش پای تو از برای تو جویباری ام
تا تو با منی من بهاری ام
صدای پای گل می آید دریچه وا کن
شکوفه می چکد ز باران مرا صدا کن
ز بوی هر نسیمی سرمستم
که در به روی غصه و غم بربستم
چه می شود ز دعوتی قدم به کلبه ام گذاری
تویی شکفته تر ز گل تویی تو مژده ی بهاری
ستاره گسترم به راهت
که پر کشد کبوتری ز هر نگاهت ز بام یاری
باران باران باران
در صبحی نور افشان می آمیزد از جان با گلهای خندان
بگذر از کوچه ی ما که ز موج لطف و صفا دهی نویدم
تو بهار سبز منی نفس پاک چمنی سروده عیدم
در هوای تو پیش پای تو از برای تو جویباری ام
تا تو با منی من بهاری ام
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه