برنامه ای به یاد استاد حسین تهرانی با آهنگسازی فرامرز پایور با اجرای ارکستر سازهای ملی وزارت فرهنگ و هنر
اوج را مینگرم و ترا میبینم،
که در آن نقطه دور در همان قله دور
که ملائک گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
حوریان رقصکنان ساغر شکرانه زدند
درمیخانه زدی
ره افسانه زدی
با سر انگشت نوازشگر جادویی خود
جرس قافله ها را به نوا آوردی
سایه ثانیه ها را به صدا آوردی
تو همان نفس صدایی
که به جا خواهد ماند
که رها خواهد ماند
در بهار تو چنان قلب زمان در تهی طبل جهان
ضربه هشداری ضربه بیداری
تو همه جان بودی جان به جانانه رفتی
مست شبگرد پریشان بودی
که به میخانه رسی
بنواز با سرانگشت نوازشگر و جادویی خود
نغمه عشق و صفا را بنواز
نغمه مرغ رها را بنواز
اوج را مینگرم و ترا میبینم،
که در آن نقطه دور در همان قله دور
که ملائک گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
حوریان رقصکنان ساغر شکرانه زدند
درمیخانه زدی
ره افسانه زدی
با سر انگشت نوازشگر جادویی خود
جرس قافله ها را به نوا آوردی
سایه ثانیه ها را به صدا آوردی
تو همان نفس صدایی
که به جا خواهد ماند
که رها خواهد ماند
در بهار تو چنان قلب زمان در تهی طبل جهان
ضربه هشداری ضربه بیداری
تو همه جان بودی جان به جانانه رفتی
مست شبگرد پریشان بودی
که به میخانه رسی
بنواز با سرانگشت نوازشگر و جادویی خود
نغمه عشق و صفا را بنواز
نغمه مرغ رها را بنواز
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه