تصنیف نوا در مناسبت نیمه شعبان
جان من و جان من شمع شبستان من
برکش نقاب از رخت
ای ماه پنهان من ای ماه پنهان من
عشق تو در جان می خرم بگذار از جان بگذرم
دیده چو دریا کرده ام تا بگذرد آب از سرم
می سوزد از سر تنم شد شعله پراهنم
می ترسم آن سوز دل آتش به عالم زند
عشق تو در جان می خرم بگذار از جان بگذرم
دیده چو دریا کرده ام تا بگذرد آب از سرم
فروغ چشم مرا تاب انتظار سر آمد
چو خون دل غلیان کرد و از دو دیده برآمد
در انتظار تو عمری به سر شده شب و روزم
چنان گذر که هریک هزار در نظر آید
پای دل مانده در گل یارب چه سازم با دل
آسان دل داده ام اما کار دلم شد مشکل
عشق تو در جان می خرم بگذار از جان بگذرم
دیده چو دریا کرده ام تا بگذرد آب از سرم
جان من و جان من شمع شبستان من
برکش نقاب از رخت
ای ماه پنهان من ای ماه پنهان من
عشق تو در جان می خرم بگذار از جان بگذرم
دیده چو دریا کرده ام تا بگذرد آب از سرم
می سوزد از سر تنم شد شعله پراهنم
می ترسم آن سوز دل آتش به عالم زند
عشق تو در جان می خرم بگذار از جان بگذرم
دیده چو دریا کرده ام تا بگذرد آب از سرم
فروغ چشم مرا تاب انتظار سر آمد
چو خون دل غلیان کرد و از دو دیده برآمد
در انتظار تو عمری به سر شده شب و روزم
چنان گذر که هریک هزار در نظر آید
پای دل مانده در گل یارب چه سازم با دل
آسان دل داده ام اما کار دلم شد مشکل
عشق تو در جان می خرم بگذار از جان بگذرم
دیده چو دریا کرده ام تا بگذرد آب از سرم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه