برنامه ای در آواز ابوعطا با اجرای تار: لطف الله مجد و آواز: غلامحسین بنان
از هر چه میرود سخن دوست خوشتر است
پیغام آشنا نفس روح پرور است
هرگز وجود حاضر غایب شنیدهای
من در میان جمع و دلم جای دیگر است
شاهد که در میان نبود شمع گو بمیر
چون هست اگر چراغ نباشد منور است
ابنای روزگار به صحرا روند و باغ
صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبر است
شبهای بی توام شب گور است در خیال
ور بی تو بامداد کنم روز محشر است
کاش آن به خشم رفتهٔ ما آشتی کنان
بازآمدی که دیدهٔ مشتاق بر در است
سعدی خیال بیهده بستی امید وصل
هجرت بکشت و وصل هنوزت مصور است
از هر چه میرود سخن دوست خوشتر است
پیغام آشنا نفس روح پرور است
هرگز وجود حاضر غایب شنیدهای
من در میان جمع و دلم جای دیگر است
شاهد که در میان نبود شمع گو بمیر
چون هست اگر چراغ نباشد منور است
ابنای روزگار به صحرا روند و باغ
صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبر است
شبهای بی توام شب گور است در خیال
ور بی تو بامداد کنم روز محشر است
کاش آن به خشم رفتهٔ ما آشتی کنان
بازآمدی که دیدهٔ مشتاق بر در است
سعدی خیال بیهده بستی امید وصل
هجرت بکشت و وصل هنوزت مصور است
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
14:24
کاربر مهمان