تصنیفی در دستگاه چهارگاه با آهنگسازی فاروق آزادیان و خوانندگی آرش محمدظاهری
از هجر روی جانانم
شب نالم من مستانه
از پا افتادم در عشقم
شدم اکنون دیوانه
بر شمع یادش روز و شب
شوم چونم پروانه
گردم کو به کو
پرسم من از او
در این زمانه
بنگر این خانه
گشته ویرانه از غم ها
در دنیا از هجر تو
بر ما یک نظر
ای گل در فکن
با قلبی حزین
می خوانم چنین
هر شام و سحر
در دشت و دمن
بر کاشانه ام
باز آ ماه من
عمری در این جهان نشسته ام من به ره ات تو بگو چه کنم
شرری رفتم ز غم ات تو بگو چه کنم؟
بهانه من ترانه من چو حال من می دانی
ز نامرادی دگر نگویم بگو دگر مهربانی داری
از هجر روی جانانم
شب نالم من مستانه
از پا افتادم در عشقم
شدم اکنون دیوانه
بر شمع یادش روز و شب
شوم چونم پروانه
گردم کو به کو
پرسم من از او
در این زمانه
بنگر این خانه
گشته ویرانه از غم ها
در دنیا از هجر تو
بر ما یک نظر
ای گل در فکن
با قلبی حزین
می خوانم چنین
هر شام و سحر
در دشت و دمن
بر کاشانه ام
باز آ ماه من
عمری در این جهان نشسته ام من به ره ات تو بگو چه کنم
شرری رفتم ز غم ات تو بگو چه کنم؟
بهانه من ترانه من چو حال من می دانی
ز نامرادی دگر نگویم بگو دگر مهربانی داری
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه