ساز و آواز و کار و عملی در آواز ابوعطا با صدای محمود محمودی خوانساری و سنتور رضا ورزنده
بیدل و خسته درین شهرم و دلداری نیست
غم دل با که توان گفت که غمخواری نیست
شب به بالین من خسته به غیر از غم دوست
ز آشنایان کهن، یار و پرستاری نیست
همای شیرازی
لب تشنه ام ساقی به من زان آب آتش زا بده
یک جرعه سیرم چه کند؟ دریا بده دریا بده
دردی کش میخانه ام، خواهی بود پیمانه ام
دیوانه ام دیوانه ام، دیوانه را ماوا بده
تا عشق تو پیروز شد تیر غمت دلدوز شد
زان می که هستی سوز شد
جامی به دست ما بده
اسماعیل نواب صفا
یارب این شهر چه شهری است که صد یوسف دل
به کلافی بفروشیم و خریداری نیست
فکر بهبود خود ای دل، بکن از جای دگر
کاندر این شهر طبیب دل بیماری نیست
همای شیرازی
تا عاشقی شد پیشه ام
عشق تو سوزد ریشه ام
یا خوب کن اندیشه ام
یا دیده ای بینا بده
اسماعیل نواب صفا
بیدل و خسته درین شهرم و دلداری نیست
غم دل با که توان گفت که غمخواری نیست
شب به بالین من خسته به غیر از غم دوست
ز آشنایان کهن، یار و پرستاری نیست
همای شیرازی
لب تشنه ام ساقی به من زان آب آتش زا بده
یک جرعه سیرم چه کند؟ دریا بده دریا بده
دردی کش میخانه ام، خواهی بود پیمانه ام
دیوانه ام دیوانه ام، دیوانه را ماوا بده
تا عشق تو پیروز شد تیر غمت دلدوز شد
زان می که هستی سوز شد
جامی به دست ما بده
اسماعیل نواب صفا
یارب این شهر چه شهری است که صد یوسف دل
به کلافی بفروشیم و خریداری نیست
فکر بهبود خود ای دل، بکن از جای دگر
کاندر این شهر طبیب دل بیماری نیست
همای شیرازی
تا عاشقی شد پیشه ام
عشق تو سوزد ریشه ام
یا خوب کن اندیشه ام
یا دیده ای بینا بده
اسماعیل نواب صفا
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
13:42
کاربر مهمان