برنامه ای در دستگاه سه گاه با ویولون حبیب الله بدیعی و آواز محمود محمودی خوانساری و شعر سعدی
بخت آیینه ندارم که در او می نگری
خاک بازار نیرزم که بر او می گذری
من چنان عاشق رویت که ز خود بیخبرم
تو چنان فتنه خویشی که زما بیخبری
گفتم از دست غمت سر به جهان دربنهم
نتوانم که به هر جا بروم در نظری
گر تو از پرده برون آیی و رخ بنمایی
پرده بر کار همه پرده نشینان بدری
عذر سعدی ننهد هر که تو را نشناسد
حال دیوانه نداند که ندیدست پری
بخت آیینه ندارم که در او می نگری
خاک بازار نیرزم که بر او می گذری
من چنان عاشق رویت که ز خود بیخبرم
تو چنان فتنه خویشی که زما بیخبری
گفتم از دست غمت سر به جهان دربنهم
نتوانم که به هر جا بروم در نظری
گر تو از پرده برون آیی و رخ بنمایی
پرده بر کار همه پرده نشینان بدری
عذر سعدی ننهد هر که تو را نشناسد
حال دیوانه نداند که ندیدست پری
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
16:55
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه