تصنیف راک ساخته درویش رضا منظمی، 1383
صنما جفا رها کن کرم این روا ندارد
بنگر به سوی دردی که ز کس دوا ندارد
ز فلک فتاد طشتم به محیط غرقه گشتم
به درون بحر جز تو دلم آشنا ندارد
ز صبا همیرسیدم خبری که می پزیدم
ز غمت کنون دل من خبر از صبا ندارد
به از این چه شادمانی که تو جانی و جهانی
چه غمست عاشقان را که جهان بقا ندارد
به چه روز وصل دلبر همه خاک میشود زر
مگر آن جمال و منظر فر کیمیا ندارد
*راک مقامی است در دستگاه ماهور که از نظر لحن و فواصل در گام همایون قرار دارد.
صنما جفا رها کن کرم این روا ندارد
بنگر به سوی دردی که ز کس دوا ندارد
ز فلک فتاد طشتم به محیط غرقه گشتم
به درون بحر جز تو دلم آشنا ندارد
ز صبا همیرسیدم خبری که می پزیدم
ز غمت کنون دل من خبر از صبا ندارد
به از این چه شادمانی که تو جانی و جهانی
چه غمست عاشقان را که جهان بقا ندارد
به چه روز وصل دلبر همه خاک میشود زر
مگر آن جمال و منظر فر کیمیا ندارد
*راک مقامی است در دستگاه ماهور که از نظر لحن و فواصل در گام همایون قرار دارد.
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه