تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
شد بهار ای مرغ دل چیزی بخوان سرما گذشت
موسم عیش است سر کن نغمه که از ما گذشت
عاشقان را خرقه ای پوشیدنی جز چشم نیست
یا ز خیر عشق یا می باید از دنیا گذشت
سرد آهی در جهان امروز آتش می زند
ماه رویا کی توان از آه من فردا گذشت
در غمت ای دوست کافر هم نبیند روز حشر
آنچه در یک چشم بنهادن به هم بر ما گذشت
مثل گل چاک گریبان باز کردن شرط نیست
شمع باید بود در ایثار سرتا پا گذشت
کشتی دریای غم ها نیست جز آشفتگی
موج باید بود تا بتوان از این دریا گذشت
شد بهار ای مرغ دل چیزی بخوان سرما گذشت
موسم عیش است سر کن نغمه که از ما گذشت
عاشقان را خرقه ای پوشیدنی جز چشم نیست
یا ز خیر عشق یا می باید از دنیا گذشت
سرد آهی در جهان امروز آتش می زند
ماه رویا کی توان از آه من فردا گذشت
در غمت ای دوست کافر هم نبیند روز حشر
آنچه در یک چشم بنهادن به هم بر ما گذشت
مثل گل چاک گریبان باز کردن شرط نیست
شمع باید بود در ایثار سرتا پا گذشت
کشتی دریای غم ها نیست جز آشفتگی
موج باید بود تا بتوان از این دریا گذشت
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
9:07
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه