تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
در دل من نیست بجز مهر دوست
آنچه بجا مانده ز من یاد اوست
تا که مرا آیینه سیمای توست
جلوه فردوس مرا روبروست
سرو نشان قد رعنای اوست
مشک تو را طره طرار اوست
خرمی آن را که تویی در خیال
یا به تولای تو در های و هوست
روز و شب از شوق وصال رخت
با در و دیوار مرا گفتگوست
از همه دار و ندار جهان
گوشه درگاه توام آرزوست
عشق تو را چیست که هر صبح و شام
این همه فریاد وفغان در گلوست
ورد زبان همه کس نام توست
شهر به دنبال تو در جستجوست
در دل من نیست بجز مهر دوست
آنچه بجا مانده ز من یاد اوست
تا که مرا آیینه سیمای توست
جلوه فردوس مرا روبروست
سرو نشان قد رعنای اوست
مشک تو را طره طرار اوست
خرمی آن را که تویی در خیال
یا به تولای تو در های و هوست
روز و شب از شوق وصال رخت
با در و دیوار مرا گفتگوست
از همه دار و ندار جهان
گوشه درگاه توام آرزوست
عشق تو را چیست که هر صبح و شام
این همه فریاد وفغان در گلوست
ورد زبان همه کس نام توست
شهر به دنبال تو در جستجوست
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:41
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه