تصنیفی با خوانندگی عبدالرسول کارگشا و شعری از مهدخت مخبر و آهنگسازی محمود تاجبخش
ای خسته خوش نوا
با عاشقان همصدا
سر کن نغمه را
با عشق و صفا
با نوای جان هم رهی کن
خانه دل از غم تهی کن
ای که گرفتی ره افتادگی را
سر کن سرود خوش آزادکی را
شعر و نوای دل و دلدادگی را بخوان
به دشت و سبزه زاران همراه یاران
از جان بشوییم غبار خستگی را
در دل بکاریم گل همبستگی را
تا پر شود باغ جان به شوق و شور مستی
روشن شود چشم دل از نور هستی
ای عاشق زندگی بخوان آواز سازندگی
نکن شکوه ز دوران از روزگاران
از وفای یاران
از مهربانی بگو ز مهر و همزبانی بگو
مزن زخمه تو جانا بر تار دل ها مرهم خدا را
ای خسته خوش نوا
با عاشقان همصدا
سر کن نغمه را
با عشق و صفا
با نوای جان هم رهی کن
خانه دل از غم تهی کن
ای که گرفتی ره افتادگی را
سر کن سرود خوش آزادکی را
شعر و نوای دل و دلدادگی را بخوان
به دشت و سبزه زاران همراه یاران
از جان بشوییم غبار خستگی را
در دل بکاریم گل همبستگی را
تا پر شود باغ جان به شوق و شور مستی
روشن شود چشم دل از نور هستی
ای عاشق زندگی بخوان آواز سازندگی
نکن شکوه ز دوران از روزگاران
از وفای یاران
از مهربانی بگو ز مهر و همزبانی بگو
مزن زخمه تو جانا بر تار دل ها مرهم خدا را
کاربر مهمان