تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
تا ربودی دل ز دستم با غمت از پا نشستم
روز و شب از جان عشقت، مست مستم مست مستم
نقش هستی را تو خوانی، راز مستی را تو دانی
هر زمان بر جستجویت چون نسیم آیم به کویت
همره صد کاروان دل، ره نمی جویم به سویت
لاله گرم از آه من شد چلچراغ راه من شد
من و دل، همنوای می پرستان
تو و گل، پرده دار راز بستان
دیده مروارید باران، چیده در باغ بهاران
سبزه با یاد تو روید، قصه از عشق تو گوید
بشنو این افسانه ام را، ناله ی مستانه ام را
با تو دل همخانه گشته، همدم پیمانه گشته
در جهان آشنایی، از جهان بیگانه گشته
روی تو خورشید جانم، جلوه گر در آسمانم
ای فروزان کوکب من، پرتوافکن در شب من
تا ببینی ز آتش غم، شعله در تاب و تب من
گلفشان شد کوچه باغ خاطر من
شعله ور کن ز آتش دل ساغر من
ساغر گل آفرین گل پرور من
تا ربودی دل ز دستم با غمت از پا نشستم
روز و شب از جان عشقت، مست مستم مست مستم
نقش هستی را تو خوانی، راز مستی را تو دانی
هر زمان بر جستجویت چون نسیم آیم به کویت
همره صد کاروان دل، ره نمی جویم به سویت
لاله گرم از آه من شد چلچراغ راه من شد
من و دل، همنوای می پرستان
تو و گل، پرده دار راز بستان
دیده مروارید باران، چیده در باغ بهاران
سبزه با یاد تو روید، قصه از عشق تو گوید
بشنو این افسانه ام را، ناله ی مستانه ام را
با تو دل همخانه گشته، همدم پیمانه گشته
در جهان آشنایی، از جهان بیگانه گشته
روی تو خورشید جانم، جلوه گر در آسمانم
ای فروزان کوکب من، پرتوافکن در شب من
تا ببینی ز آتش غم، شعله در تاب و تب من
گلفشان شد کوچه باغ خاطر من
شعله ور کن ز آتش دل ساغر من
ساغر گل آفرین گل پرور من
کاربر مهمان