تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی و بی کلام همین تصنیف
شب رفت و سپیده سر زد و فجر دمید
زد خنده چو گل بر روی عالم، خورشید
برخیز و قدم به بام پیروزی نه
بگشای نظر به جلوه ی صبح امید
گل جامه ز شوق می درد در گلشن
بلبل ز طرب نغمه سراید به چمن
بشنو هزار در گلستان گوید
بشنو بهار بی خزان در بهمن
بر طرف افق شکوفه ی فجر دمید
شب طی شد و پیک صبح از راه رسید
تا مقدم یار آمد گلباران
آورده بهاری از گل عشق و امید
مژده ای سحرخیزان فجر دلگشا آمد
ظلمت از میان برخاست صبح باصفا آمد
سرزد از ستیغ بخت آفتاب پیروزی
چشم عاشقان روشن، یار عاشقان آمد
شب رفت و سپیده سر زد و فجر دمید
زد خنده چو گل بر روی عالم، خورشید
برخیز و قدم به بام پیروزی نه
بگشای نظر به جلوه ی صبح امید
گل جامه ز شوق می درد در گلشن
بلبل ز طرب نغمه سراید به چمن
بشنو هزار در گلستان گوید
بشنو بهار بی خزان در بهمن
بر طرف افق شکوفه ی فجر دمید
شب طی شد و پیک صبح از راه رسید
تا مقدم یار آمد گلباران
آورده بهاری از گل عشق و امید
مژده ای سحرخیزان فجر دلگشا آمد
ظلمت از میان برخاست صبح باصفا آمد
سرزد از ستیغ بخت آفتاب پیروزی
چشم عاشقان روشن، یار عاشقان آمد
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه