تصنیفی درباه دفاع مقدس
از این عاشق سخن از خون بخوان اکنون
چه غمی مرا از مرگ گلگون
مرا چون جان جهانی تو ایرانی
وطنم که جاویدان بمانی
تفنگ من غوغا کن دلیری را معنا کن
خروشی رعدآسا کن
در تن و جان روانی با من می مانی
شیرین می خوانی
تو بخوان که به لب ترانه ها داری
تفنگ من غوغا کن دلیری را معنا کن
خروشی رعدآسا کن
هرچه گلوله دارم یک یک می بارم
مرد پیکارم چه نیاز به کسم ، مرا کس و کاری
اگر دورم ز یارانم تویی یارم خدایا
کسی را گر ندارم هم تو را دارم خدایا
تو ام از بند غم رها کن
به من آرامشی عطا کن
به شبم تو بتاب مرا تونا کن
از این عاشق سخن از خون بخوان اکنون
چه غمی مرا از مرگ گلگون
مرا چون جان جهانی تو ایرانی
وطنم که جاویدان بمانی
تفنگ من غوغا کن دلیری را معنا کن
خروشی رعدآسا کن
در تن و جان روانی با من می مانی
شیرین می خوانی
تو بخوان که به لب ترانه ها داری
تفنگ من غوغا کن دلیری را معنا کن
خروشی رعدآسا کن
هرچه گلوله دارم یک یک می بارم
مرد پیکارم چه نیاز به کسم ، مرا کس و کاری
اگر دورم ز یارانم تویی یارم خدایا
کسی را گر ندارم هم تو را دارم خدایا
تو ام از بند غم رها کن
به من آرامشی عطا کن
به شبم تو بتاب مرا تونا کن
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه