تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی در وصف امیر مومنان
از گلوی عشق میخوانم تو را
آبروی عشق میدانم تو را
ای همه آیینهها حیران تو
چشمه نور الهی جان تو
آشنای غربت شب های تار
مرد زهد و عشق زخم و ذوالفقار
نام تو هم راز نام مصطفاست
بی گمان نام علی مشکل گشاست
آفتاب عرش و فرش ای بوتراب
یک نظر بر جان بی تابم بتاب
گوشه چشمی که دل ها وا شوند
چشمه های عاشقی دریا شوند
ای فراتر از زمین ای فراتر از زمان
راز سرخ سر به مهر رمز عشق جاودان
ای امیر مومنان ای امیر مومنان ای امیر مومنان
از گلوی عشق میخوانم تو را
آبروی عشق میدانم تو را
ای همه آیینهها حیران تو
چشمه نور الهی جان تو
آشنای غربت شب های تار
مرد زهد و عشق زخم و ذوالفقار
نام تو هم راز نام مصطفاست
بی گمان نام علی مشکل گشاست
آفتاب عرش و فرش ای بوتراب
یک نظر بر جان بی تابم بتاب
گوشه چشمی که دل ها وا شوند
چشمه های عاشقی دریا شوند
ای فراتر از زمین ای فراتر از زمان
راز سرخ سر به مهر رمز عشق جاودان
ای امیر مومنان ای امیر مومنان ای امیر مومنان
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه