تصنیف نوا ساخته حمیدرضا بهنام شجاعی
غم به ما دگر سر نمی زند
بی تو حلقه بر در نمی زند
ای قرار دل بی تو خسته ام
جز تو من به کس دل نبسته ام
من به عشق تو سر سپرده ام
از فراق تو دل شکسته ام
رفتی و دلم بیقرار تو
می کشد مرا انتظار تو
ای نگاه تو جام و ساغرم
کی رود دگر مستی از سرم
هستی ام همه یک نگاه تو
پیش این و آن دل چرا برم
چشم دل سیه شد به راه تو
ای فدای آن یک نگاه تو
هر شب مرا روشنی دهد
پرتوی از آن روی ماه تو
غم به ما دگر سر نمی زند
بی تو حلقه بر در نمی زند
ای قرار دل بی تو خسته ام
جز تو من به کس دل نبسته ام
من به عشق تو سر سپرده ام
از فراق تو دل شکسته ام
رفتی و دلم بیقرار تو
می کشد مرا انتظار تو
ای نگاه تو جام و ساغرم
کی رود دگر مستی از سرم
هستی ام همه یک نگاه تو
پیش این و آن دل چرا برم
چشم دل سیه شد به راه تو
ای فدای آن یک نگاه تو
هر شب مرا روشنی دهد
پرتوی از آن روی ماه تو
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه