تصنیف ارکسترال دشتی ساخته ی کیوان علایی
کسی را از تو کامی برنیاید
که این از دست عامی برنیاید
برون از عارض و زلف سیاهت
به شب صبحی ز شامی برنیاید
بیار آن می که در خمخانه باقیست
که کار ما به جامی برنیاید
حدیث سوز عشق از پختگان پرس
که دود دل ز خامی برنیاید
تو ترک نیک نامی کن که در عشق
نکونامی به نامی برنیاید
بنا کام از لبت برداشتم دل
که از لعل تو کامی برنیاید
کسی را از تو کامی برنیاید
که این از دست عامی برنیاید
برون از عارض و زلف سیاهت
به شب صبحی ز شامی برنیاید
بیار آن می که در خمخانه باقیست
که کار ما به جامی برنیاید
حدیث سوز عشق از پختگان پرس
که دود دل ز خامی برنیاید
تو ترک نیک نامی کن که در عشق
نکونامی به نامی برنیاید
بنا کام از لبت برداشتم دل
که از لعل تو کامی برنیاید
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه