تصنیف ارکسترال همایون ساخته ی علی رحیمیان
ز سینه جان به لب رسید
دو دیده ام بهشت آرزو ندید
کجایی ای مظهر عشق و امید
که دیده در انتظار گشته سپید
دگر در انتظار نباشدم که بی تو در شبان تار
نشسته با غم منم ز دیده بر دامنم
ستاره ماند در انتظار در انتظار
در آرزوهای من بهشت زیبا تویی بیا بیا
امید و رویای من بیا که تنها تویی بیا بیا
بیا کز آسمان دل ستاره ها ببارمت
بشویمت به اشک خویش
به دست دل سپارمت
در آتش گنهم ز دست غم نرهم
نگر به روز سیهم
در انتظار
ز سینه جان به لب رسید
دو دیده ام بهشت آرزو ندید
ز سینه جان به لب رسید
دو دیده ام بهشت آرزو ندید
کجایی ای مظهر عشق و امید
که دیده در انتظار گشته سپید
دگر در انتظار نباشدم که بی تو در شبان تار
نشسته با غم منم ز دیده بر دامنم
ستاره ماند در انتظار در انتظار
در آرزوهای من بهشت زیبا تویی بیا بیا
امید و رویای من بیا که تنها تویی بیا بیا
بیا کز آسمان دل ستاره ها ببارمت
بشویمت به اشک خویش
به دست دل سپارمت
در آتش گنهم ز دست غم نرهم
نگر به روز سیهم
در انتظار
ز سینه جان به لب رسید
دو دیده ام بهشت آرزو ندید
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه