ساز و آواز و تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
گلو بگرفت و آوازم ز نعره
مگر بسته است راه گوش یاران
اگر راه راست آبی را در این ناو
چرا چرخی و سنگی نیست گردان
وگر این سنگ گردان است کو آرد
زهی مهمانی بی آب و بی نان
ای گوش من گرفته تویی چشم روشنم
باغم چه می بری چو تویی باغ و گلشنم
می مالم این دو چشم که خواب است یا خیال
باور نمی کنم عجب ای دوست کاین منم
در تاج خسروان به حقارت نظر کنم
تا شوق روی توست مها طوق گردنم
گر ناخن جفا بخراشد رگ مرا
من خوش صدا چو چنگ ز آسیب ناخنم
در این آتش کبابم من خراب اندر خرابم من
چه باشد ای سر خوبان تنی کز سر جدا باشد
دل من در فراق جان ، چو ماری سرزده پیچان
به گرد نقش تو گردان مثال آسیا باشد
زند آتش در این بیشه که بگریزند نخجیران
ز آتش هر که نگریزد چو ابراهیم ما باشد
من نیم کاره گفتم باقیش تو بگو
تو عقل عقل عقلی و من سخت کودنم
گلو بگرفت و آوازم ز نعره
مگر بسته است راه گوش یاران
اگر راه راست آبی را در این ناو
چرا چرخی و سنگی نیست گردان
وگر این سنگ گردان است کو آرد
زهی مهمانی بی آب و بی نان
ای گوش من گرفته تویی چشم روشنم
باغم چه می بری چو تویی باغ و گلشنم
می مالم این دو چشم که خواب است یا خیال
باور نمی کنم عجب ای دوست کاین منم
در تاج خسروان به حقارت نظر کنم
تا شوق روی توست مها طوق گردنم
گر ناخن جفا بخراشد رگ مرا
من خوش صدا چو چنگ ز آسیب ناخنم
در این آتش کبابم من خراب اندر خرابم من
چه باشد ای سر خوبان تنی کز سر جدا باشد
دل من در فراق جان ، چو ماری سرزده پیچان
به گرد نقش تو گردان مثال آسیا باشد
زند آتش در این بیشه که بگریزند نخجیران
ز آتش هر که نگریزد چو ابراهیم ما باشد
من نیم کاره گفتم باقیش تو بگو
تو عقل عقل عقلی و من سخت کودنم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
17:08
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه