مجموعه ی تصنیف در رثای امام حسین (ع) با صدای علیرضا افتخاری
نوازندگان:
مسعود آرامش : سنتور
فردین لاهورپور : نی
شروین مهاجر : کمانچه و کمانچه ی آلتو
پریچهر خواچه : قانون
سهیل سان احمدی : تارباس
کاووس صابونی و محمد برزین : سه تار باس
مهرداد کریم خاوری : دف، دمام، دهل، تاس، طبل بزرگ و سنج
فردین کریم خاوری : نیز افزون بر آهنگساز و نوازنده سه تار
نوازندگان:
مسعود آرامش : سنتور
فردین لاهورپور : نی
شروین مهاجر : کمانچه و کمانچه ی آلتو
پریچهر خواچه : قانون
سهیل سان احمدی : تارباس
کاووس صابونی و محمد برزین : سه تار باس
مهرداد کریم خاوری : دف، دمام، دهل، تاس، طبل بزرگ و سنج
فردین کریم خاوری : نیز افزون بر آهنگساز و نوازنده سه تار
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
7:14اي ساربان آهسته رو كآرام جانم مي رود وآن دل كه با خود داشتم با دلستانم مي رود او مي رود دامن كشان من زهر تنهايي چشان ديگر مپرس از من نشان كز دل نشانم مي رود محمل بدار اي ساروان تندي مكن با كاروان كز عشق آن سرو روان گويي روانم مي رود اي وا مصيبت هاي من فرياد من افغان من (سعدي)
-
8:18خبر از رفتن آن سرو روانم مدهيد بيخودم من خبر از رفتن جانم مدهيد يا مجوئيد نشان از من سرگشته دگر يا به آن راه كه او رفته نشانم مدهيد ترسم افتد ز زبانم به تر و خشك آتش نام آن سرو خدا را به زبانم مدهيد بعد ازين بودن من موجب بدنامي اوست خون من گرم بريزيد و امانم مدهيد (محتشم كاشاني)
-
5:59باز فلك سلسله اي زد به هم كز اثرش گشت جهاني حزين آتشي افروخت كه از پرتوش دود برآمد ز زمان و زمين بنال اي دل كه ديگر ماتم آمد بگري اي ديده كه ايام غم آمد گل غم سر زد از باغ محبان جهان را تازه شد داغ محبان جهان گرديد از ماتم دگرگون لباس تعزيت پوشيده گردون خروش بحر از گردون گذشته سرشك ابر از جيحون گذشته تو نيز اي دل چو ابر نو بهاري ببار از ديده هر اشكي كه داري دمي كز دست چرخ فتنه پرداز ز بار افتاده آن سرو سرافراز اي گمشده گل كجات جويم غم دلم به كه بگويم (محتشم كاشاني)
-
7:44خدايا يار ما از دل خطر در اين عالم چه سازم از فراق او كه كنج جمع از اين ماتم مرا آلوده وحيران ز عشق نازنين چنان مست رخت جانا به جان كندنم چه پروايم من از دست فراقت كي اميد زندگي دارم براي عزم كوي تو به فرمانت نهم يارم خدايا يار ما عزم سفر دارد ذر اين عالم چه سازم از فراق او كه خون گريد در اين ماتم ببين خون دل خود را نوشتن بر رخ دفتر سرشك از ديدها ريزم كه تا در سر بيارايد تمام قدسيان گشته ملول از نامه ات مهجور كنم فرياد واويلا من از هجر دل آرايد (مهجور اصفهاني)
-
8:23ساربانا پر شتابان بار از اين منزل مبر بس خرابم من يك امروز دگر محمل مبر حاليا از چشم توفان خيز من ره دجله شد يك دو روز ديگري رخت از اين ساحل مبر غافلي كز من برويت مانده باقي يك نگاه در وداعي اينچنين چشم از من غافل مبر (محتشم كاشاني)
-
8:39
-
12:40
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه